
به گزارش تلنگر؛ کمتر از ۷ ماه به برگزاری انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ مانده اما به نظر می رسد شیوع ویروس کرونا و مشکلات فراوان اقتصادی و معیشتی مردم سایه سنگینی بر جنبو جوشهای انتخاباتی احزاب و گروههای سیاسی انداخته است؛ نه اصلاحطلبان برنامه و نشستهای منظمی دارند نه اصولگرایان مسیرِ دقیقی برای رسیدن به مقصد یافتهاند.
بحرانِ فعلی جریان اصلاحات رغبت نداشتن مردم برای مشارکت در انتخابات است و رفع تحریمها میتواند مشارکت حداکثری را رقم بزند که شانس اصلاحات را در ۱۴۰۰ افزایش میدهد؛ مشارکتی که یک زمان تکلیف شرعی و واجب الهی بود اما اسفند ۹۸ انتخاباتی با مشارکت زیر ۵۰ درصد برگزار شد و آب از آب تکان نخورد!
مجلس یازدهم به دلیل مشارکت بسیار پایین مردم در انتخابات بحران مشروعیت سیاسی دارد و به نظر میرسد که عدم توان مدیریتی محمدباقر قالیباف دلیل بسیاری از تندوریهای نمایندگان این مجلس است و پوپولیسم پارلمانی میان آنها چنان رواج پیدا کرده که محمود احمدینژاد باید نزد مجلس یازدهمیها درس پس دهد!
شاید برایتان جذاب باشد:
به نظر محمدجواد ظریف کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ نمیشود و از اصلاحطلبان هم هرکس اصلاحطلب خالص و واقعی است بیاید. در آن سوی میدان هم قالیباف همچنان شیفته و شیدای ریاستجمهوری است اما ابراهیم رئیسی نمیخواهد دوباره کاندیدا شود و اصولگرایان به دنبال او میروند.
اما واقعیت این است که انتخابات خرداد ۱۴۰۰ پیشزمینههایی لازم دارد و اگر آن پیشزمینهها فراهم شود شاهد انتخاباتی رقابتی و پر شور خواهیم بود اما اگر این پیشزمینهها به هر دلیلی فراهم نشود نباید انتظار حضور گسترده مردم را پای صندوق رای داشت؛ به هرحال تجربه انتخابات مجلس یازدهم هم نشان داد که می شود یک انتخابات ولو با ۴۰ درصد حضور مردم برگزار کرد و آنهایی که رأی می آورند در خوشبینانهترین حالت بین ۲۵ تا ۳۰ درصدِ آرای شرکت کنندگان را به دست می آورند و به هر ترتیب میانگین رای منتخبان در انتخابات مجلس یازدهم ۱۵ درصد آرای کل واجدان شرایط خواهد بود.
هرچند این ۱۵ درصد خیلی خوشبینانه است؛ اواخر شهریور ماه هم که دور دوم انتخابات مجلس یازدهم برگزار شد به طور مثال استان البرز حدود ۱ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر واجد شرایط داشت اما کسی که رأی آورد فقط ۲۷ هزار رأی کسب کرد که این مقدار به دو درصد هم نمی رسد. لذا با توجه به تجربه ما، مهمترین مسئله فراهم کردن حضور گسترده مردم است و این هم به عوامل زیادی مربوط می شود مثلا همین وضعیت معیشتی و اقتصادی که مردم دچار آن هستند، الان همه باید دست به دست هم دهند تا در وضعیت معیشتی بهبودی حاصل شود.
مسئولان آن حداقل معیشتی که می شود برای مردم فراهم کرد را باید فراهم کنند. یک بخش این است که همه دست به دست هم دهیم تا این تحریم های ظالمانه و فشار حداکثری آمریکا برداشته و با انتخاب بایدن فضای جدیدی ایجاد شود، قطعا باید برای رفع این تحریم ها تلاش کنیم چون بحث معیشت مردم به دو عامل اساسی وابسته است: یک عامل تحریم ها است که حداکثر ۴۰ درصد کار است و ۶۰ درصد آن به کارآمدی دست اندرکاران مربوط می شود، از مجلس گرفته تا دولت و دستگاههای مختلف حکومت. همه باید بیشتر تلاش کنند. این بهبود امکان پذیر است و ما باید آن اعتماد عمومی تضعیف شده را تقویت کنیم و عامل مردمی در انتخابات را نادیده نگیریم.
می توان انتخاباتی با ۳۰ الی ۴۰ درصد شرکتکننده برگزار کرد و یک رئیسجمهوری هم بیاید و زمام امور را به دست گیرد اما عملا آن اراده اکثریت مردم تجلی پیدا نمی کند، یعنی اکثریت مردم باید بر سرنوشت خودشان حاکم شوند و خودشان تعیینکننده سرنوشتشان باشند. یک زمانی برای ما مشارکت حداکثری مسئله بسیار مهمی بود، این مشارکت واجب الهی و وظیفه قرآنی و تکلیف شرعی محسوب می شد و ما همیشه همه را به شرکت حداکثری در انتخابات تشویق می کردیم.
اکنون برای بعضی ها دیگر خیلی اهمیتی ندارد چون تجربه کردند و دیدند می شود با زیر ۵۰ درصد هم انتخابات برگزار شده و آب هم از آب تکان نخورده است؛ بله همه چیز پیش می رود اما این موضوع قابل تأمل جدی است.
عامل دوم مسئله رد صلاحیتها توسط شورای نگهبان است؛به هرحال اکنون بحث های مختلفی مطرح می شود و ما باید به دوستان خودمان در دستگاه های نظارتی توصیه کنیم که از آن دیدگاه انقباضی دست بکشند و دیدگاه انبساطیتری نسبت به تایید صلاحیت ها داشته باشند، چیزی که مجلس یازدهم در طرح خودش دارد واقعا فاجعه است که کاندیداها باید ۵ نفر از مشاورانشان را به شورای نگهبان معرفی کنند و از آنها مصاحبه به عمل آید و شورای نگهبان باید برنامه های کاندیداها را تایید کنند، ضمنا کاندیداها باید روحیه جهادی داشته باشند و آرمان گرا باشند و ... ، البته بعید می دانم این طرح به انتخابات ۱۴۰۰ برسد و اینها خیلی شتابزده دارند بحث می کنند؛ لذا این هم یک بحثی است.
از سویی اگر قرار است زنان در انتخابات کاندیدا شوند باید پیشبینیهایی شود، سخنگوی شورای نگهبان می گوید زنان می توانند ثبت نام کنند اما نظر فقها برنگشته است و علی هذا. بنابراین همه دستگاه ها باید به این نگاه و رویکرد مشارکت حداکثری مردم توجه کنند.
وظایف رئیسجمهور باید کاملا شفاف باشد که بعد نگوید فلان مسئله به من ربطی ندارد و به واشنگتن دیسی بروید و آدرس آنجا را دهد. بخش هایی از قانون اساسی حتما باید بازنگری شود، این موضوع هم شاید به انتخابات ۱۴۰۰ نرسد اما اعلام یک رفراندوم برای اینکه بازنگری قانون اساسی جدیدی داشته باشیم می تواند ایجاد تحرک و نشاط خوبی میان مردم داشته باشد.
عامل چهارم هم بحث انسجام، اتحاد و هماهنگی میان جریانهای سیاسی است، اصولگرایان اکنون بر سر وزرا دعوا دارند که چه کسی وزیر شود و کاندیداهای خودشان را هم مشخص کرده اند اما بحث اصلاحطلبان در مورد این است که آیا به صورت مشروط مشارکت کنیم و اینکه یک کاندیدای خالص اصلاحطلب داشته باشیم، یعنی قرضی و نیابتی و اجارهای نباشد لذا این اتحاد و انسجام بحث بسیار مهمی است و عامل آخر که بسیار مؤثر است اینکه باید انتخاباتی جدی پر شور و رقابتی داشته باشیم، حتما باید فرصت مساوی و برابر برای همه گروهها و جریانها فراهم باشد، به ویژه در استفاده از صدا و سیما یا تریبونهایی که وجود دارد.
اگر این مجموعه عوامل ترمیم شود غیبت ۶۰ درصدی مردم در انتخابات حتما جبران می شود و ما شاهد مشارکت حداکثری خواهیم بود.
شانس اصلاحطلبان در صورتی افزایش مییابد که مردم حضور داشته باشند و بله، این بحث می تواند روی حضور آنها تاثیرگذار باشد چون مثلا آقای ظریف گفتند که آقای بایدن با سه فرمان می تواند آن تحریم ها را بردارد، اگر تحریم ها برداشته شود حتما گشایش اقتصادی به دنبال خواهد داشت و این گشایش در داخل کشور تاثیرگذار خواهد بود؛ هرچند من معتقدم در دراز مدت میان حزب دموکرات و حزب جمهوری خواه تفاوت زیادی وجود ندارد اما در کوتاه مدت چون بایدن اعلام کرده که می خواهم به برجام بازگردم، حاضر به بحث و مذاکره هستم و تحریم ها را برمیدارم، مسئله قابل توجه می شود.
این به نفع مردم است و اگر مردم مشوقی برای حضور داشته باشند اصلاحطلبان هم حتما تشویق می شوند حضور بهتری در عرصه پیدا کنند.
اینجا سه بحث منفک از یکدیگر وجود دارد؛ اول اینکه بحث اساسی، رفع تحریم ها است و ما باید برای این فکر کنیم. اساسیترین و مهمترین برنامه، رفع تحریمهاست، اگر ریاست جمهوری ترامپ ادامه پیدا می کرد نمی شد هیچ چشماندازی برای آینده داشت اما آمدن بایدن چشمانداز روشنی برای این بحث ایجاد می کند.
دوم بحث بازگشت آمریکاییها به برجام است که این با موضوع قبل فرق می کند، تحریم ها چیزی بود که با خروج ترامپ از برجام برای ما ایجاد شد و اگر آنها به برجام بازگردند، شاید ما هم که کاهش تعهدات برجامی داشتیم به جای خودمان بازگردیم و خسارت هایی که در این مدت دیدیم را تاحدی جبران کنیم.
موضوع سوم بحث مذاکره است؛ مذاکره می تواند درباره موضوعات زیادی باشد و این نه به تحریم ها مربوط است و نه به برجام چون برجام جای مذاکره ندارد، برجام معاهده ای بوده که قبلا تصویب شده و ۵ کشور آن را امضا کرده اند و بحث مذاکره ربطی به برجام ندارد. مذاکره ممکن است بر سر موضوعات مختلف دیگری باشد و چیزهایی را آنها بخواهند و چیزهایی را هم ما بخواهیم. لذا این سه مورد را باید از هم تفکیک کرد و هرکدام از اینها حتما پیامدهای خودش را دارد اما اگر تحریم ها باقی بماند جوری است و اگر بخواهد رفع شود جور دیگر.
آمریکا اکنون آنقدر درگیری داخلی دارد که باید به آنها برسد، یا رقابت های امنیتی که با روسیه دارند و رقابت های اقتصادی جدی با چین همچنین مشکلاتی که در رابطه با کرونا پیدا کردند بنابراین ایران نباید اولویت اول سیاست خارجی آمریکا باشد.