
به گزارش تلنگر؛ امام محمد تقی (ع) به دو دلیل از سازمان وکالت برای ارتباط با شیعیان استفاده کردند، ابتدا، چون تحت کنترل دستگاه حاکم بودند و علت دوم این بود که برای دوره غیبت زمینهسازی کنند.
مأمون برای اثبات درستی تصمیم خویش، به آنان پیشنهاد کرد تا «جوادالائمه (ع)» را با این مناظر بیازمایند. یحیی در مناظره نخست مسئلهای فقهی درباره شخصی که حیوانی را شکار کرده مطرح کرد، «امام جواد (ع)» با مطرح کردن وجوه و ابعاد گوناگون برای مسئله از یحیی پرسیدند منظور وی کدام وجه است، یحیی در جواب درماند، سپس «امام جواد (ع)» خود مسئله را با صورتهای مختلف آن پاسخ دادند، درباریان و علمای عباسی پس از شنیدن جواب «جوادالائمه (ع)»، بر تبحر ایشان در فقه اعتراف کردند.
رویکرد سیاسی «امام محمد تقی (ع)»
فشار و کنترل حاکمان عباسی سبب شد تا «امام جواد (ع)» برای اینکه بتوانند به اهداف خود دست یابند و اسلام ناب محمدی را حفظ و گسترش دهند سازمانی به نام وکالت را پایه گذاری کرده تا ارتباط مستقیم با شیعیان داشته باشند. این امر زمانی اوج پیدا کرد که ایشان به بغداد فراخوانده شدند تا غیر مستقین تحت کنترل باشند.
«امام محمد تقی (ع)» به دو دلیل از سازمان وکالت برای ارتباط با شیعیان استفاده کردند، ابتدا، چون تحت کنترل دستگاه حاکم بودند و علت دوم این بود که برای دوره غیبت زمینهسازی کنند.
«امام جواد (ع)» از عابدان روزگار خود بودند از سوی دیگر ایشان را باب الحوائج لقب دادند، لذا مومنان میتوانند برای گسترش رزق و گشایش در امور مادی به «امام جواد (ع)» توسل جویند.
شاید برایتان جذاب باشد:
اعمال سالروز ولادت «امام محمد تقی (ع)»
نماز مخصوص «امام جواد (ع)» دو رکعت است که در هر رکعت آن سورههای حمد و توحید ۷۰ مرتبه خوانده میشود. البته خواندن زیارتنامه «امام جواد (ع)» نیز به نیت زیارت از راه دور در شرایط کرونایی ارزشمند است.
«امام جواد (ع)» با لقب تقی و جواد و کنیه ابوجعفر نهمین امام شیعیان هستند، ایشان به خاطر بخشش فراوان جواد نامیده و در روز دهم ماه رجب در مدینه متولد شدند و در ۳۰ ذیالقعده سال ۲۲۰ نیز به شهادت رسیدند، آرامگاه این امام بزرگوار در کاظمین واقع شده و مدت زمان امامت ایشان ۱۷ سال بوده است.
جایگاه علمی «امام جواد (ع)»
پدر «امام جواد (ع)» از همان ابتدا بیان میکردند که در آینده صاحب فرزندی میشوند که عهده دار امامت خواهد بود و به همین دلیل ایشان از همان ابتدای کودکی خود امامت را به عهده گرفته بودند و در سالهای اولیه که پدر مجبور به ترک «امام جواد (ع)» شدند مجبور شدند از ۴ سالگی عهده دار ولایت پدر شوند و پاسخ دادن به سوالاتی که در آن دوران و در آن سنین از ایشان میشد به شدت همه را به فکر و تعجب فرو میبرد. «امام جواد (ع)» شکل دادن به بحثها و جلسات علمی را از دوران امامت خود آغاز کردند و حوزههای علمیه بر پایه دانستههای ایشان شکل گرفته است.
از آنجا که امامت «امام جواد (ع)» از همان دوران کودکی شکل گرفت لذا دانش و آگاهی بالای ایشان بسیار چشم گیر بود این حضرت دوران کودکی خود را بدون وجود پدرشان سپری کردند در این دوران سختیهای زیادی برای «امام جواد (ع)» وجود داشت که موجب پختگی و رشد ایشان شد. از ویژگیهای اخلاقی «امام جواد (ع)» میتوان به انفاق و مهربانی ایشان اشاره کرد.
مامون «امام جواد (ع)» را به بغداد فرا خواند و در نهایت دخترش ام فضل را به عقد ایشان درآورد با وجود اینکه این ازدواج با مخالفتهای زیادی همراه بود و خیلی از افراد ورود آن حضرت را به دستگاه حکومتی خطری بزرگ میدانستند، اما این ازدواج شکل گرفت، مامون قصد داشت تا بدین ترنیب «امام جواد (ع)» را بیش از گذشته زیر نظر داشته باشد.
«امام رضا (ع)» علاقهای ویژه به فرزند خود داشتند، وقتی ایشان قصد مسافرت اجباری از مدینه به سوی مرو را داشتند، «امام جواد (ع)» را با خود بردند و به قبر مبارک «رسول اکرم (ص)» چسباندند تا میزان علاقه بسیار خود به پسرشان را نشان دهند، همچنین زمانی که «امام رضا (ع)» در مرو بودند، نامههایی به مدینه میفرستادند و در مورد «امام جواد (ع)» سفارشاتی میکردند.
سبک زندگی «جوادالائمه (ع)»
در روایتی از «امام جواد (ع)» نقل شده است که ملاقات با برادران مومن، هر چند در حد یک نگاه و کوتاه باشد، موجب تکامل عقل است. این روایت لزوم ارتباط مومنان با یکدیگر و محبت قلبی آنان در زندگی را نشان میدهد، البته بیماری کرونا و رعایت پروتکلها این مهم را از دستور کار مومنان خارج کرده است.
«مومن هرگز حقیقت ایمان را نمیچشد مگر این که دین خود را بر هوسش غلبه دهد و هرگز به هلاکت و گرفتاری نمیافتد مگر این که هوسش را بر دینش برتری دهد.» از این جمله نتیجه میگیریم که در سبک زندگی باید مرز میان هوس و میل انسان با ایمانش مشخص باشد.
اهمیت امر به معروف و نهی از منکر را از دیدگاه «امام جواد (ع)»
«امام جواد (ع)» فرموده اند: «مومن به سه چیز نیاز دارد، اول توفیق از جانب خداوند که او را اهل خیر کند و خدمت به خلق را به او ارزانی دارد، دوم واعظی درونی که او را از درون نصیحت کند و از بدی باز دارد و سوم خوی نصیحت پذیری.» در جامعه امروز ما متاسفانه یکی از چیزهایی که کمتر مورد توجه است، اولا خوی نصیحتپذیری و ثانیا نصیحت برادران مومن است. تا حدی که گاهی پیش میآید افرادی از کنار کوتاهیها و گناهان دیگران به راحتی میگذرند و به آنها تذکر نمیدهند.