به گزارش تلنگر؛ دلیل تفاوت نگاه تورمی مرکز آمار و مردم در کوچه و خیابان، سبدی است که در مرکز آمار ایران، برای محاسبه نرخ تورم کاربرد دارد؛ در این سبد، وزن کالاها با وزن واقعی آنها در زندگی روزمره مردم همخوان نیست چراکه قیمتهای سامانه تنظیم بازار را در عمل نمیتوان در فروشگاهها پیدا کرد.
فرار از واقعیت
وزیر اقتصاد و دارایی؛ سید احسان خاندوزی در رابطه با تورم گفت: " با مراقبتهایی که در سه ماه گذشته انجامشده است نرخ ماهانه تورم از ماههای ۶.۷ و ۸ روند کاهشی خود را آغاز کرده و به ۴۱ درصد کاهش یافت. " اما کاهش رسمی تورم نقطهبهنقطه میتواند به معنای بهبود سفرههای مردم و کاستن بار تورمی از دوش دهکهای فرودست باشد؟
«کاهش تورم نقطهبهنقطه» ابزاری است که با استفاده از آن، مسئولان از بحث تورم سالانه فرار میکنند؛ در بررسیها میبینیم، جهشهای قیمتی بزرگی درگذر از سال ۹۸ به ۹۹ و از سال ۹۹ به ۱۴۰۰ داشتهایم که در قیاس با این جهشها میتوان گفت تااندازهای به سمت کنترل جهشها (نه کنترل قیمتها) حرکت شده است.
بازی با اعداد ریاضی به معنای کاستن بار تورمی زندگی مردم نیست؛ مردم خودشان هرروز شاهد افزایش قیمتها هستند.
مردم نگران آینده و سفرههایشان هستند و استناد به سبد تورمی، رسمی، نمیتواند مشکلات زندگی مردم را حل کرد؛ با چهار میلیون تومان دستمزد حتی نمیتوان نیمی از ماه را سر کرد؛ اگر مستأجر باشی و کرایهخانه بپردازی حتی ۱۵ روز یا ده روز ماه هم دستمزد حداقلی کفاف نمیدهد.
پیشنهاد میکنم دولتمردان و نمایندگان خانه ملت برای سال آینده حداقل حقوق وزارت کار را به مدت یک سال دریافت کنند تا بفهمند که مردم چه میکشند. آن زمان میتوانند به مردم بگویند با دستمزد ناچیز ۴ میلیون تومانی چطور باید یک ماه تمام زندگی کنند.
انتهای یادداشت