محمد ایوب ایوب زاد دانش آموخته رشته علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی در گزارش اختصاصی درباره رابطه رسانه و سیاست برای پایگاه خبری تلنگر نوشت:
رسانه و سیاست از دیرباز تا امروز، رابطهای مبهم و گاه جنجالی داشتهاند. این رابطه از تأثیرگذاری مستقیم رسانهها بر سیاستگذاریها تا بهرهبرداری سیاستمداران از رسانهها برای پیشبرد اهدافشان را در بر میگیرد. به قول “مارشال مکلوهان”، نظریهپرداز ارتباطات، «رسانه، همان پیام است»، به این معنا که رسانهها نه تنها پیامها را منتقل میکنند، بلکه خودشان بخشی از محتوای پیام هستند و بر نحوه درک و واکنش مردم نسبت به سیاست تأثیر میگذارند. در جوامع دموکراتیک، رسانهها بهعنوان ابزاری برای تقویت شفافیت، پاسخگویی و اطلاعرسانی شناخته میشوند. برای مثال، پوشش رسانهای ماجرای “واترگیت” توسط روزنامهنگاران روزنامه واشنگتن پست در دهه ۱۹۷۰ میلادی، به استعفای رئیسجمهور نیکسون منجر شد.
این ماجرا نشان داد که رسانهها چگونه میتوانند از قدرت خود برای نظارت بر سیاستمداران و حفظ منافع عمومی استفاده کنند. از سوی دیگر، سیاستمداران نیز به قدرت رسانهها پی بردهاند و تلاش کردهاند از آنها بهعنوان ابزاری برای جلب افکار عمومی استفاده کنند. استفاده گسترده از رسانههای اجتماعی توسط دونالد ترامپ در دوران ریاستجمهوریاش، نمونهای از این رویکرد است. ترامپ با استفاده از توییتر بهصورت مستقیم با مردم ارتباط برقرار میکرد و از این طریق، پیامهای سیاسی خود را بدون واسطه و اغلب بهطور جنجالی منتشر میکرد. این روش، به او کمک کرد تا همزمان افکار عمومی را شکل دهد و از نفوذ رسانههای سنتی عبور کند.
اما باید در نظر داشت که این رابطه همیشه مثبت و سازنده نیست. در برخی جوامع، رسانهها به دلیل فشارهای سیاسی یا وابستگیهای اقتصادی، استقلال خود را از دست میدهند و به ابزاری برای تبلیغ سیاستهای دولت یا احزاب خاص تبدیل میشوند. برای مثال، در حکومتهای اقتدارگرا، رسانهها اغلب بهطور کامل تحت کنترل دولت قرار دارند و تنها روایتهای رسمی منتشر میشوند. در این شرایط، رسانهها به جای نظارت بر قدرت، به ابزاری برای تقویت آن تبدیل میشوند.یکی دیگر از چالشهای مهم رابطه رسانه و سیاست، مسئله اخبار جعلی و اطلاعات نادرست است. در سالهای اخیر، گسترش رسانههای اجتماعی و امکان انتشار گسترده اطلاعات، منجر به افزایش اخبار جعلی شده است. به گفته “باراک اوباما”، رئیسجمهور پیشین ایالات متحده، «اخبار جعلی و اطلاعات نادرست، تهدیدی جدی برای دموکراسی است.» این موضوع بهویژه در انتخابات، جایی که رسانهها نقشی حیاتی در اطلاعرسانی و هدایت افکار عمومی دارند، برجسته میشود.
رسانهها همچنین میتوانند به ابزارهایی برای تحریک و تشدید احساسات سیاسی تبدیل شوند. در جریان انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶ آمریکا، استفاده گسترده از تبلیغات هدفمند در فیسبوک، نشان داد که چگونه رسانهها میتوانند برای تأثیرگذاری بر تصمیمات سیاسی مردم به کار گرفته شوند. این مسئله نه تنها پیامدهایی برای حریم خصوصی افراد داشت، بلکه سؤالات درباره اخلاق رسانه و نقش آن در سیاست مطرح کرد. با وجود این چالشها، رسانهها همچنان نقش مهم در تقویت آگاهی سیاسی و گسترش مشارکت عمومی دارند. به گفته “آملیا گنتز”، محقق علوم سیاسی، «رسانهها پنجرهای به جهان سیاست هستند. آنها به مردم کمک میکنند تا سیاستها، رهبران و تأثیر تصمیمات سیاسی را درک کنند.» در واقع رابطه رسانه و سیاست رابطهای چندلایه و گاه متناقض است. این دو حوزه در بسیاری موارد یکدیگر را تقویت میکنند و در برخی دیگر، به چالش میکشند. نقش کلیدی رسانهها در ارتقای شفافیت و پاسخگویی سیاستمداران، از یک سو و تأثیر سیاست بر استقلال و عملکرد رسانهها از سوی دیگر، نشاندهنده اهمیت مدیریت اخلاقی و حرفهای این رابطه است. رسانهها و سیاست، هر دو در مسیر شکلدهی به افکار عمومی و تصمیمات اجتماعی حرکت میکنند و این تعامل، بخشی حیاتی از زیربنای جوامع مدرن است. تأثیرات منفی و مثبت رسانه را در پایین مورد بررسی قرار می دهم:
تأثیرات منفی استفاده از رسانه در سیاست
استفاده از رسانه در سیاست، اگرچه میتواند فرصتهای بزرگ برای اطلاعرسانی و تقویت آگاهی عمومی ایجاد کند، اما در صورت سوءاستفاده یا مدیریت نادرست، پیامدهای منفی و زیانباری به همراه دارد. این پیامدها، از انتشار اخبار جعلی و ایجاد تفرقه در جامعه تا محدودیت آزادی بیان و تحریف واقعیتهای سیاسی را شامل میشود.
یکی از مهمترین تأثیرات منفی، انتشار اخبار جعلی است. رسانهها، بهویژه رسانههای اجتماعی، به دلیل سرعت بالا در انتشار اطلاعات و دسترسی گسترده، میتوانند به بسترِ برای گسترش اخبار نادرست و شایعات تبدیل شوند. این مسئله بهویژه در دوران انتخابات یا بحرانهای سیاسی بیشتر میشود. برای مثال، در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶ ایالات متحده، انتشار اخبار جعلی در فیسبوک و توییتر تأثیر قابلتوجهی بر افکار عمومی گذاشت و اعتماد مردم به صحت اطلاعات منتشرشده را کاهش داد.
از سوی دیگر، قطبیسازی جامعه از دیگر پیامدهای منفی استفاده از رسانه در سیاست است. رسانهها، بهویژه آنهایی که به گروهها یا احزاب خاص وابسته هستند، گاهی با تأکید بر تفاوتها و اختلافات سیاسی، جامعه را به دو قطب مخالف تقسیم میکنند. این وضعیت میتواند منجر به تقابلهای شدید اجتماعی، کاهش همبستگی ملی و حتی خشونتهای سیاسی شود. نمونههایی از این مسئله را میتوان در اختلافات شدید حزبی در برخی کشورها دید که رسانههای وابسته به احزاب مختلف، به جای ترویج گفتوگو و تفاهم، بر تقویت اختلافات دامن زدهاند.
همچنین، استفاده ابزاری از رسانهها برای سرکوب مخالفان سیاسی در برخی حکومتهای اقتدارگرا مشاهده میشود. در این جوامع، دولتها با کنترل رسانههای سنتی و دیجیتال، تنها روایتهای رسمی را منتشر میکنند و به رسانهها اجازه نقد سیاستها یا بیان دیدگاههای مخالف را نمیدهند. این امر باعث محدود شدن آزادی بیان، کاهش شفافیت و سرکوب دموکراسی میشود. برای مثال، در برخی کشورها، رسانهها به جای اطلاعرسانی مستقل، به ابزاری برای تبلیغ سیاستهای دولتی تبدیل شدهاند و صدای مخالفان را بهطور کامل خاموش کردهاند. علاوه بر این ها، تمرکز بیش از حد بر جنبههای نمایشی سیاست یکی دیگر از پیامدهای منفی است. در بسیاری موارد، سیاستمداران به جای تمرکز بر مسائل اساسی و راهحلهای واقعی، از رسانهها برای تبلیغ شخصیت خود یا برجستهسازی جنبههای نمایشی سیاست استفاده میکنند. این امر باعث میشود مسائل کلیدی و چالشهای اصلی جامعه به حاشیه رانده شود و سیاست به یک نمایش رسانهای تقلیل یابد.
تأثیرات مثبت استفاده از رسانه در سیاست
رسانهها بهعنوان ابزارهای ارتباطی قوی، تأثیرات مثبت قابلتوجهی در عرصه سیاست دارند که به تقویت دموکراسی، شفافیت و آگاهی عمومی کمک میکند. استفاده صحیح از رسانهها میتواند زمینهساز بهبود فرآیندهای سیاسی، نظارت مؤثر بر حکومتها و افزایش مشارکت مردمی باشد. در این بخش، به بررسی برخی از تأثیرات مثبت استفاده از رسانه در سیاست پرداخته میشود.
یکی از تأثیرات مثبت مهم رسانهها در سیاست، تقویت شفافیت و پاسخگویی سیاستمداران است. رسانهها با پوشش دقیق و مستمر اخبار سیاسی، نظارت بر عملکرد دولتمردان و افشای فساد و سوءاستفادههای احتمالی، باعث میشوند که سیاستمداران مجبور به پاسخگویی در برابر افکار عمومی شوند. نمونه بارز این تأثیر را میتوان در ماجرای واترگیت مشاهده کرد. در دهه ۱۹۷۰، روزنامهنگاران واشنگتن پست با پیگیری و گزارشدهی دقیق، موفق به افشای جاسوسی سیاسی در دولت نیکسون شدند که در نهایت منجر به استعفای او از مقام ریاستجمهوری شد. این حادثه نشان میدهد که چگونه رسانهها میتوانند بهعنوان ناظران مستقل بر حکومت عمل کرده و شفافیت را در سیستم سیاسی تقویت کنند. و همچنین رسانهها نقش اساسی در تقویت آگاهی سیاسی و اجتماعی مردم ایفا میکنند. از طریق برنامههای خبری، تحلیلهای سیاسی و گزارشهای تحلیلی، رسانهها مردم را از مسائل جاری آگاه میسازند و به آنها امکان میدهند تا تصمیمات سیاسی و اجتماعی را بهتر درک کنند. این آگاهی سرانجام به ارتقای مشارکت فعال مردم در فرآیندهای دموکراتیک مانند انتخابات و اعتراضات منجر میشود. بهعنوان مثال، در جریان انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ آمریکا، رسانهها با پوشش گسترده اخبار و تحلیلهای مختلف، به آگاهی مردم کمک کردند تا در انتخابهای خود مشارکت مؤثری داشته باشند. این رسانهها به ویژه در روزهای پایانی انتخابات نقش حیاتی در آگاهسازی مردم از سیاستهای مختلف نامزدها ایفا کردند.
یکی دیگر از تأثیرات مثبت رسانهها در سیاست، ایجاد فضای گفتوگو و تبادل نظر است. رسانهها بهویژه شبکههای اجتماعی، بستر مناسبی برای برگزاری بحثها و گفتوگوهای عمومی فراهم کردهاند. این امر به سیاستمداران و گروههای مختلف اجتماعی این امکان را میدهد که دیدگاههای خود را بیان کنند و نظرات مختلف در یک فضای آزاد مطرح شود. بهعنوان مثال، در جریان جنبش “Me Too” که از طریق رسانههای اجتماعی گسترش یافت، موضوع تبعیض جنسی و آزار زنان در حوزه سیاست و سایر حوزهها به یکی از مسائل اصلی اجتماعی تبدیل شد و سیاستمداران مجبور به واکنش و پاسخگویی شدند.
و همینطور تقویت مشارکت سیاسی و اجتماعی یکی دیگر از مزایای استفاده از رسانهها است. در جوامع مدرن، رسانهها به افراد این امکان را میدهند که به راحتی اطلاعات لازم برای مشارکت در فعالیتهای سیاسی، مانند انتخابات یا تظاهرات، را کسب کنند. برای مثال، در جریان اعتراضات موسوم به “بهار عربی”، رسانههای اجتماعی نقش مهمی در سازماندهی اعتراضات در کشورهای مختلف ایفا کردند و مردم را به مشارکت فعال در تغییرات سیاسی تشویق کردند. این موضوع نشان میدهد که رسانهها نه تنها ابزار اطلاعرسانی بلکه بسترهایی برای فعالسازی اجتماعی و سیاسی نیز هستند. در واقع، ترویج ارزشهای دموکراتیک و حقوق بشر یکی دیگر از تأثیرات مثبت رسانهها در سیاست است. رسانهها با معرفی و ترویج اصول دموکراتیک، آزادیهای فردی و حقوق بشر، میتوانند به ارتقای فرهنگ سیاسی و اجتماعی در جوامع کمک کنند. در کشورهای مختلف، رسانهها نقش مهمی در مبارزه با فساد، ترویج شفافیت و دفاع از حقوق اقلیتها ایفا کردهاند. برای مثال، در بسیاری از کشورهای غربی، رسانهها در ارتقای حقوق زنان و اقلیتها نقش بهسزایی داشتهاند و توانستهاند تغییرات اجتماعی و سیاسی بزرگی را رقم بزنند.