عدم کسب سهمیه المپیک 2024 پاریس و خسارت چند میلیاردی بوکس ایران!
بوکس ایران در حالی موفق به کسب سهمیه المپیک ۲۰۲۴ پاریس نشد که ضعف مدیریتی فدراسیون کشتی خسارت چند میلیاردی را به دنبال داشته است.
به گزارش تلنگر؛ بوکس ایران بازهم نتوانست انتظارات را برآورده کند. روز یکشنبه ۱۵ خرداد ماه با حذف مهدی پرویزی در رینگ رقابتهای بوکس گزینشی المپیک در تایلند، مشخص شد که بوکس ایران برای اولین بار پس از ۸ حضور متوالی نمایندهای در المپیک پاریس نخواهد داشت و غایب مهمترین رویداد ورزشی دنیا خواهد بود.
اتفاقی که ۱۸ ماه پس از سرپرستی و ۱۱ ماه پس از ریاست روحالله حسینی در فدراسیون بوکس رقم خورد تا مشخص شود اوضاع این رشته قدیمی ورزش ایران خوب نیست. البته پس از حذف هر ۷ بوکسور ایران و از دست رفتن فرصت کسب سهمیه المپیک پاریس؛ دقیقاً همانند عملکرد ضعیف بوکس در بازیهای آسیایی ۲۰۲۲ هانگژو سریعاً رئیس جوان این فدراسیون در گفتوگو با سایت فدراسیون ضمن عذرخواهی، دلایل این اتفاق را مربوط به گذشته و عدم جوانگرایی در بوکس ایران و همینطور مسئله نخنمای داوری عنوان کرد.
این در حالی است که به نظر میرسد روحالله حسینی به طور کامل فراموش کرده است که بوکس ایران با وجود همان شرایط نا به سامان حدود ۱۳ ماه قبل از سرپرستی او توسط دانیال شهبخش موفق به کسب نخستین مدال جهانی بوکس ایران شده بود و دو سهمیه نیز در المپیک ۲۰۲۰ توکیو کسب کرده بود. همان مدالی که البته توسط دوستان او زیر سوال برده شد و بارها عنوان شد با پول خریداری شده است و به هر نحوی تلاش شد تا عملکرد بوکسور شایسته کشورمان و کادرفنی گذشته زیر سوال برود.
حسینی بهتر بود به جای انجام مصاحبه حداقل چند روزی روی دوران مدیریتی ۱۸ ماه خود تامل بیشتری میکرد تا متوجه شود چه شد که با وجود هزینههای سنگین میلیاردی، بوکس ایران تمامی رویدادها را با شکست ترک کرده است.
قطعاً تمام کارشناسان و پیشکسوتان بوکس ایران نیز همانند حسینی به خوبی میدانند برای موفقیت نیاز به برنامهریزی چند ساله است، اما در این مدت نشانی از برنامه ریزی بلند مدت یا حتی کوتاه مدت در فدراسیون بوکس دیده نشد تا شاهد چنین شکستهایی نباشیم. عملکرد فدراسیون بوکس در طول این مدت مشخص بود در نهایت با خروجی همراه نخواهد شد؛ چرا که بارها و بارها اتفاقاتی افتاد که کارشناسان میدانستند خروجی آنها به شکست بزرگتر منجر خواهد شد.
بوکس ایران زمانی شکست خورد که تنها چند روز پس از سرپرستی حسینی به جای تلاش برای ایجاد وفاق و چشم انداز بلند مدت با تشکیل کمیته فنی تصمیم به تغییر در کادرفنی تیم ملی گرفته شد. تغییر سرمربی با توجه به تغییرات در مدیریت فدراسیون حق طبیعی هر رئیسی است و در نگاه اول نیز به هیچ عنوان قابل ایراد نیست، اما ایراد آنجا بود که بدون داشتن گزینه و تنها برای تسویه حساب شخصی اتفاقات گذشته از حاضران پرسیده شد چه کسی حاضر است سرمربی تیم ملی شود؟
بوکس ایران زمانی شکست خورد که حسینی در ترکیب همکاران خود در فدراسیون و کادرفنی تیمهای ملی به جای شایسته سالاری و برنامه محوری تلاش کرد تا به هر کدام از حامیانش یک پست بدهد. بدون اینکه ببیند این نفرات توانایی مسئولیت برعهده گرفته شده را دارند یا نه و بدتر اینکه حتی با گذشت ماهها همچنان اصرار به تداوم همکاری با این نفرات دارد.
بوکس ایران زمانی شکست خورد که دوستان رئیس بعد از بازیهای آسیایی به جای تقدیر از حسین نهرودی که در بدترین شرایط مسئولیت تیم ملی را برعهده گرفته بود؛ او را مورد بیمهری قرار دادند و تلاش کردند تمام تقصیرات عدم نتیجهگیری را گردن او و مربیان داخلی بیاندازند تا بلکه بتوانند از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند. این رفتار در حالی صورت گرفت که خود این نفرات برای عبور از نام استکی دست به دامان نهرودی شده بودند که با توجه به سالها دوری از مربیگری و شرایط سنی طبیعتاً به هیچ عنوان گزینه مناسبی برای تیم ملی نبود.
بوکس ایران زمانی شکست خورد که با وجود بسیاری از قهرمانان و پیشکسوتان و تنها به دلیل تامین هزینههای حضور مربی خارجی و برگزاری اردوها، حسین رحمتی را به عنوان مدیر تیمهای ملی انتخاب کرد
بوکس ایران زمانی شکست خورد که با وجود بسیاری از قهرمانان و پیشکسوتان و تنها به دلیل تامین هزینههای حضور مربی خارجی و برگزاری اردوها، حسین رحمتی را به عنوان مدیر تیمهای ملی انتخاب کرد. البته در اینکه رحمتی در این مدت با تمام وجود تلاش کرد و هزینه حضور مربیان خارجی و اردوها را تامین کرد هیچ شکی نیست و باید به این خاطر نیز مورد تقدیر قرار گیرد، اما خود او نیز میدانند حضور در این جایگاه حق بسیاری از پیشکسوتان و قهرمانان این رشته بود.
بوکس ایران زمانی شکست خورد که ماههای بسیاری را برای حضور فونتانا در کشورمان از دست داد و این مربی بدون حضور در قهرمانی کشور و زمان کافی تنها به صرف داشتن یک نام بزرگ روی صندلی کوچ تیم ملی نشست تا شاید معجزهای رقم بزند. اتفاقی که ثمره آن با وجود هزینههای میلیاردی در شرایط سخت اقتصادی در نهایت نرسیدن به المپیک پس از ۸ حضور متوالی در این رویداد بود.
پولی که میتوانست صرف هزینههای عمرانی و کمبود امکانات رشته بوکس شود تا در طولانی مدت خروجی بهتری برای تیم ملی داشته باشد به پای مربی خارجی ریخته شد که مشخص نیست آیا با توجه به نرسیدن به المپیک همچنان قرار است سرمربی تیم ملی باشد یا نه؟
بوکس ایران زمانی شکست خورد که در فدراسیون حسینی نیز همانند فدراسیونهای گذشته هر استانی میزبان رقابتهای قهرمانی کشور در هر رده سنی شد در نهایت روی سکوی قهرمانی ایستاد تا همانند گذشته در روی همان پاشنه بچرخد. نتیجه این سبک برگزاری قهرمانی کشور و انتخابی تیم ملی نیز طبیعتاً منجر به خورده شدن حق بسیاری از بوکسورهایی شد که در جهت رسیدن میزبان به قهرمانی قربانی شدند و فرصت حضور در تیم ملی را از دست دادند.
بوکس ایران زمانی شکست خورد که در فرودگاه امارات سه ملیپوش کشورمان مرتکب رفتاری شدند که شاید کمترین مجازات آن در هر کشوری استعفای رئیس آن فدراسیون بود، اما نه تنها شاهد این اتفاق نبودیم؛ بلکه کوچکترین برخوردی نیز با کادر سرپرستی و فنی آن تیم صورت نگرفت.
بوکس ایران زمانی شکست خورد که مربی تیم ملی با مشت به صورت همکارش در اردوی تیم ملی کوبید، اما باز هم تنها واکنش از سوی فدراسیون پاک کردن صورت مسئله و تلاش برای رسانهای نشدن موضوع بود.
بوکس ایران زمانی شکست خورد که برای راضی نگه داشتن روسای هیئتها لحظه آخر نام نفر اعزامی تغییر کرد و هیچ تلاشی صورت نگرفت تا حق بوکسورهای جوانی که ماهها بدون دریافت حقوق در اردوها بودند داده شود.
شاید بوکس ایران مشکلاتی در زمینه تیمهای پایه داشته باشد، اما حسینی در این ۱۸ ماه چه تغییراتی انجام داد؟ غیر از این بود که همان کادر مربیگری تیمهای پایه همچنان به کار خود ادامه دادند و تیمهای پایه باز هم همانند گذشته چند هفته مانده به اعزام تشکیل و بدون هیچ رویداد تدارکاتی اعزام شدند؟
اگر مسیر گذشته و تلاش مربیان ردههای پایه که همواره در طی سالیان اخیر با توجه به کمبود امکانات و شرایط نامساعد موفق به افتخارآفرینی شدند مورد قبول رئیس فدراسیون نبود؛ چرا باز هم با همان کادر ادامه همکاری داده شد؟ اگر سرمربی پیشین تیم ملی بوکس با وجود تاریخسازی و موفقیت نسبی در نتیجهگیری مورد تایید حسینی نبود؛ چرا هدایت تیم امید که قرار است نسل آینده تیم ملی را تربیت کند را به او دادند؟
اینها تنها بخشی از تصمیمات عجیب و غریب حسینی در این مدت است و هنوز هم به نظر میرسید پس از این همه آزمون و خطا و ناکامی متوجه عملکرد نامناسب مدیریتیاش نشده است. بهتر است حسینی تا دیر نشده یک بازنگری در مدیریت خود داشته باشد و گول پیغامهای فضای مجازی و مصاحبههای برخی دوستان را نخورد. این پیغامها پیش از حسینی برای دیگران نیز گذاشته میشد و بعد از او هم برای رئیس بعدی گذاشته خواهد شد تا بلکه از آن نمدی برای کلاه برخی افراد دوخته شود.
انتهای مطلب/م.ع