نگاهی به نقاشی ال خالئو اثر سارجنت
سارجنت به دنبال این بود که تحرک و پویایی پر روح موجود در رقص فلامنکو را به روی بوم نقاشی بیاورد. سارجنت به عنوان یک عاشق رقص فلامنکو وقتی ال خالئو را میکشید، جهان این هنر نمایشی را در ذهنش داشت.
به گزارش تلنگر : نگاه کردن به نقاشی ال خالئو اثر سارجنت بسیار شبیه به درست کردن یک غذا است: در پختن غذا، مواد اولیه و چاشنیها را ترکیب میکنید، نمک اضافه میکنید، سپس دوباره هم میزنید… البته گاهی حین ترکیب کردن مواد متوجه میشوید که نمیتوانید از خوردن دست بکشید، چون میخواهید بیشتر از آن مواد اولیه بخورید. این مواد اولیه در نقاشی ال خالئو، ترکیبات نقاشی، استفاده از فضا، رنگ و سایهها هستند که از تماشای آنها سیر نمیشویم.
سارجنت به دنبال این بود که تحرک و پویایی پر روح موجود در رقص فلامنکو را به روی بوم نقاشی بیاورد. سارجنت به عنوان یک عاشق رقص فلامنکو وقتی ال خالئو را میکشید، جهان این هنر نمایشی را در ذهنش داشت. در آن زمان عشق به فرهنگهای عجیب و خارجی و به خصوص فرهنگ اسپانیایی در گروه های هنری پاریس بسیار رایج بود. این نقاشی محصول الهامی از سفر پنج ماهه نقاش به اسپانیا و شمال آفریقا در سال ۱۸۷۹ است. این اثر از نظر مضمون و دوره زمانی با آثار دیگری مرتبط است که سارجنت هنگام اقامتش در ونیز کشید. این نقاشیها جلوه های نوری پویا، مدلهای عجیب و بیگانه و رنگهایی محدود را به اشتراک دارند. این نقاشی سارجنت تحت تاثیر پوشش و نمایشهای رقص کولیهای اسپانیایی است. اسم ال خالئو، هم اشاره به خالئو به معنای هیاهو دارد و هم به رقصی با عنوان خالئو دوُ خوُرِز.
ترکیبات نقاشی ال خالئو
تضاد و تقارنهای موجود در این نقاشی، هماهنگ با ویژگیهای رقص فلامنکو است. رقصنده در بخش میانی سمت راست بوم قرار گرفته که اثر و نشان از تحرک و پویایی دارد. نوازندگان توجه بیننده را از رقص پویا و نمایشی رقصنده پرت نمیکنند، بلکه تاثیری احساسی هم به آن اضافه میکنند، به ویژه مردی که در مرکز تصویر سرش را به عقب انداخته است.
دست زدن هنرمندان در طرفین تصویر، حس عمیق به نقاشی میبخشد که اگر نبودند، این اثر به ترکیبی گسسته و بی روح تبدیل میشد. گیتارهایی در سمت چپ روی دیوار، فضای پسزمینه را پر میکنند تا این قسمت زیاد وسیع و خالی به نظر نیاید.
استفاده سارجنت از فضا در ال خالئو برداشتی وفادارانه از نمایش و رقص فلامنکو است. خط افق که نزدیک و پشت سر رقصنده کشیده شده است، انتخاب عجیبی میبود اگر نوازندگان به این شکل فعلی نمینشستند تا بدون اینکه جلوی چشم بینندگان را بگیرند، ضربآهنگ موسیقیشان را با رقص پای رقصنده هماهنگ کنند.
صحنه نمایش رقص فلامنکو به خاطر محدودیت فضا و تعداد تمامی نوازندگانی که نیاز داشت، بسیار شلوغ میشد درنتیجه سارجنت هم صحنه نمایشش را در این نقاشی، کوچک در نظر گرفته است. صندلی خالی در پسزمینه هم فضایی خالی در میان این انبوه و فشردگی ایجاد کرده است که کنتراست زیبایی را ایجاد میکند. از انجا که رقصنده تنها فردی است که در نقاشی ایستاده است، صندلی خالی حضور او را پررنگتر میکند.
استفاده از رنگ در ال خالئو
رنگهای سیاه، خاکستری، سفید و گاهی قرمز رنگهایی استاندارد برای لباسهای استفاده شده برای رقص فلامنکو است، رنگهای ال خالئو هم محدود به همین رنگها است چون سارجنت میخواسته نمایش دقیقی از این هنر نمایشی ارائه دهد. اگرچه او با کشیدن دامن سفید اطلسی رقصنده تغییراتی را هم اعمال کرده است. محققان آن زمان به این نکته اشاره کردهاند که هیچ یک از زنان جیپسی (کولی) توان و استطاعت مالی خرید چنین لباسی را نداشتهاند.
البته این دامن سفید بلافاصله توجه را به سمت مرکز نقاشی جلب میکند، چینهای آن هم نور را منعکس کرده و هم سایههای نقاشی را جذب میکند.
رنگ قرمز نیز همچون مابقی نقاشی هم دارای تنوع است هم متقارن: شال دو زن در سمت راست نقاشی رنگهای مختلفی دارند، استفاده از رنگ قرمز در سمت چپ نقاشی کمتر است. پرتقال روی صندلی هم با اینکه کوچک است ولی به خاطر فضای خالی موجود، برجسته شده است.
استفاده از نور
نور موجود در این نقاشی از نور لرزان شمعهایی است که در زمانهای قبل از آمدن الکتریسیته، صحنه تئاترها را روشن میکردند. نور دایرهای و چرخشی، هماهنگی عالی با چرخشهای رقصنده ایجاد کرده است، هر یک از آنها برای ایجاد حسی از حرکت، مکمل دیگری هستند. نورهای سفید در هر دو طرف رقصنده، مثلثی را با سفیدی دامن او تشکیل دادهاند. بالاتنه رقصنده با سایههایی پوشیده شده است که کنتراستی عالی را ایجاد کرده است.
لحن،حالت و احساس در ال خالئو
ال خالئو همراه با احساسی سرد،پر از اندوه و فضایی رمزآلود است که نوازندگان زندگی را در آن هم سوگ میگیرند و هم در عین حال آن را جشن میگیرند.
ضربات قلمو
در ال خالئو از ضربات قلموی رها و آرامی استفاده شده است که سارجنت با آن شناخته شده بود. او همچنین بوم را بدون جلا زدن رها کرده است، و باعث شده نقاشی واضح تر باشد و حسی از انرژی و پویایی را در سراسر بوم ایجاد کند.
پرسپکتیو ال خالئو
پاهای رقصنده آنقدر به حاشیه پایینی بوم نزدیک است که به نظر میآید میتوانست از نقاشی بیرون بپرد. صندلی رقصنده در همان نزدیکی قرار دارد که صمیمیت موجود در این جمع را نشان میدهد. صحنه نمایش در راستای دید بیننده قرار دارد و این احساس را ایجاد میکند که کسی در حال تماشای این نمایش است. نورپردازی و نور لرزان شمعها به ال خالئو حس و حالی رمزآلود و دگرجهانی بخشیده است، به صورتی که بیننده هم به نقاشی نزدیک است و هم از آن دور.
انتهای مطلب