احتمال پاسخ مثبت ایران به نامه ترامپ و پارامترهای تأثیرگذار در مذاکرات
سخنان اخیر حسن روحانی، رئیسجمهور پیشین کشورمان حاوی اطلاعاتی مهم درباره وقایع مرتبط با افزایش قیمت بنزین در سال ۱۳۹۸، اعتراضات عمومی، و تحولات پیرامون برجام و روابط با آمریکا در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ است. یکی از مهمترین محورهای این اظهارات، اشاره به نامهای بود که ترامپ به ایران ارسال کرد و واکنش جمهوری اسلامی نسبت به آن.

به گزارش تلنگر؛ امیر محمدی در مطلبی نوشت: در این مطلب سعی دارم بر اساس واقعیت های کشور و جهان به بررسی احتمال پاسخ مثبت ایران به نامه ترامپ موانع و محرکهای چنین تصمیمی، همچنین عوامل کلیدی مؤثر در مذاکرات احتمالی میان تهران و واشنگتن بپردازم. برای آنکه شاخص های رفتاری را بتوانیم به درستی بررسی کنیم تحلیل را بر اساس شرایط کشور در زمان روحانی و درخواست ترامپ برای مذاکره بگذاریم و با هم گام به گام جلو برویم.
برای این منظور، باید مؤلفههای کلیدی سیاست خارجی ایران، استراتژی دولت ترامپ در برابر ایران، و شرایط داخلی ایران در آن مقطع را مورد بررسی قرار دهیم.
زمینههای ارسال نامه ترامپ و اهداف احتمالی آن
ترامپ پس از خروج یکجانبه از برجام در اردیبهشت ۱۳۹۷ سیاست فشار حداکثری را علیه ایران در پیش گرفت. تحریمهای گسترده، کاهش شدید صادرات نفت و افزایش فشار اقتصادی بر مردم ایران محورهای اصلی این استراتژی بودند. در عین حال، دولت ترامپ بارها اعلام کرده بود که آماده مذاکره بدون پیششرط با ایران است که به نظر با شرایط کنونی خیلی این سخن با منطق همراه نخواهد بود.
ارسال نامه از سوی ترامپ میتواند چند هدف را دنبال کرده باشد:
- تحریک ایران به مذاکره در شرایط ضعف اقتصادی: ترامپ امیدوار بود که فشارهای اقتصادی ایران را به پای میز مذاکره بکشاند.
- کاهش تنشها برای جلوگیری از درگیری نظامی گسترده: با افزایش تنشها در منطقه احتمال درگیری نظامی بین ایران و آمریکا و حتی اسرائیل بالا رفته است.
- کسب یک توافق جدید برای بهرهبرداری در سیاست داخلی آمریکا: ترامپ نیاز داشت که قبل از انتخابات ۲۰۲۰، یک موفقیت دیپلماتیک مهم به دست آورد. او اکنون نیز نیاز دارد برای نظم نوین جهانی خوب و کنترل وضعیت آشفته بازارهای اروپا و امریکا یک منطقه خوب برای سرمایه گذاری و درآمد زایی بیابد و کجا بهتر از ایرانی که چندین سال است در حوزه های تکنولوژی و موارد مختلف عقب مانده است و ساختارهای منظم مبارزه با فساد و رویه های سریع اداری ندارد!
چرا ایران به نامه ترامپ پاسخ نخواهد داد؟
بررسی سخنان روحانی و سیاستهای کلان جمهوری اسلامی نشان میدهد که ایران به دلایل متعددی تصمیم خواهد گرفت پاسخی به این نامه ندهد چرا که با توجه به بیاعتمادی عمیق به دولت ترامپ ناشی از خروج آمریکا از برجام بدون هیچ دلیل حقوقی معتبر، بیاعتمادی شدیدی را در ایران نسبت به نیتهای واشنگتن ایجاد شده است. همچنین امریکا در زمان ترامپ مستقیما تصمیم به ترور حاج قاسم سلیمانی مستشار ارشد ایران در جنگ با داعش گرفت.
در کنار این موضوع تجربه مذاکرات قبلی مقامات ایران را به این نتیجه رسانده است که مذاکره با آمریکا بدون تضمینهای قوی تنها به تشدید فشارها میانجامد.
اما حتی اگر بخواهیم وارد مذاکره شویم شرایط داخلی و اعتراضات در ایران و درگیر بودن کشور با مسائل متعدد داخلی از جمله اعتراضات احتمالی آینده در خصوص مشکلات مختلف و ناترازی های جدی در حوزه های مختلف که عموما دلیل جدی و واقعی ندارند و از ناکارآمدی و دزدی هایی سرچشمه می گیرند که این روزها دیگر علنی شده است کشور در شرایط ضعف وارد مذاکره میشود و این برای ما خوب نیست.
آن زمان هم که روحانی قصد داشت مذاکره کند و نگذاشتند برخی مقامات در ایران معتقد بودند که ممکن است ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ شکست بخورد و مذاکره با دولت بعدی آمریکا منطقیتر باشد اما دولت بایدن نه تنها مذاکره نکرد؛ فشارها را بیشتر کرد و اکنون نیز ترامپ بازگشته تا کار نیمه تمام خود را تمام کند.
پارامترهای تأثیرگذار بر مذاکرات احتمالی
اگرچه دولت هنوز نگفته است که به نامه ترامپ پاسخ نمی دهد. اما بررسی وضعیت سیاسی و اقتصادی ما از دوره روحانی بهتر نشده که بدتر هم شده است. این مهم نشان میدهد که مذاکرات احتمالی با آمریکا تحت تأثیر چندین عامل کلیدی قرار میگرفت:
- شدت تحریمها و اثرات اقتصادی: اگر فشارهای اقتصادی به حدی میرسید که حکومت را با بحران شدید مواجه کند، احتمال پذیرش مذاکره افزایش مییافت.
- موضعگیری رهبری: سیاست خارجی ایران تا حد زیادی تابع رهنمودهای رهبری است. هرگونه تغییر در سیاست مذاکره به تصمیمات کلان نظام بستگی به نظرات شخص ایشان دارد. چرا که سیاست خارجی مستقیما زیر نظر رهبری است.
- شرایط منطقهای و امنیتی: ایران در آن مقطع با تهدیدات امنیتی مختلفی، از جمله حضور آمریکا در خلیج فارس، درگیریهای منطقهای، و مسائل داخلی مواجه بود. این موارد در وضعیت فعلی هم وجود دارد و به نظر شرایط روی کاغذ تغییر خاصی نکرده است.
- انتخابات آمریکا و تغییر در کاخ سفید: اگر تحلیلگران ایران به این نتیجه میرسیدند که ترامپ شانس بالایی برای انتخاب مجدد دارد، ممکن بود استراتژی خود را تغییر دهند. این مهم اتفاق نیفتاد اما طرف های مذاکره کننده ایران هیچگاه نتوانستند به خواسته های خود با بایدن برسند و امروز باید پیش بینی شرایطی سخت تر با ترامپ را داشته باشند.
آیا امکان تغییر سیاست ایران در قبال آمریکا وجود داشت؟
در حالی که روحانی از فرصتهای از دسترفته در روابط خارجی صحبت کرده به نظر میرسد که سیاست کلان جمهوری اسلامی در قبال آمریکا در آن مقطع تغییرناپذیر بوده است. اما او معتقد است که اگر شرایط زیر فراهم میشد احتمال مذاکره وجود داشت:
- لغو بخشی از تحریمها قبل از مذاکره: اگر ترامپ نشان میداد که حاضر است امتیازات واقعی بدهد، امکان مذاکرات محدود وجود داشت.
- حمایت داخلی از مذاکره: در صورت اجماع نسبی میان جناحهای مختلف نظام، امکان حرکت به سمت مذاکرات بیشتر بود.
- تضمینهای بینالمللی: اگر اروپا، چین یا روسیه نقش میانجیگری فعالتری ایفا میکردند، احتمال گفتگو افزایش مییافت.
این موارد نشان می دهد که هنوز هم اگر عزم جدی برای گامی برای مذاکره وجود داشته باشد می توان کشور را از بحران نجات داد. مسیرها هنوز هم همان مسیر 98 است.
تحلیل سخنان حسن روحانی و بررسی شرایط داخلی و بینالمللی نشان میدهد که احتمال پاسخ مثبت ایران به نامه ترامپ بسیار پایین است. ایران نه از نظر سیاسی و نه از نظر استراتژیک، آمادگی ورود به مذاکره را ندارد. علاوه بر این خروج آمریکا از برجام و رفتارهای غیرقابل پیشبینی ترامپ، بیاعتمادی شدیدی در ایران نسبت به نیتهای واشنگتن ایجاد کرده است.
با این حال در صورت ارائه تضمینهای قوی از سوی آمریکا، کاهش فشارهای اقتصادی و تغییر شرایط داخلی ایران احتمال ورود به یک روند دیپلماتیک محدود وجود دارد. اما به دلیل موانع ساختاری در سیاست خارجی ایران این احتمال همچنان ضعیف باقی ماند و جمهوری اسلامی ترجیح می دهد که منتظر تغییرات در ساختار سیاسی آمریکا بماند.
تغییراتی که یک بار اتفاق افتاد و تاثیری بر ما نداشت؛ جز آنکه با مشکلات بزرگتری روبرو شدیم و از دل مبارزه با تحریم ها و دور زدن آنها امثال چای دبش ها درآمدند و خیلی ها که هنوز اعلام عمومی نشده اند.
در نهایت مسیر مشخص است و ما روزی باید بر اساس منافع ملی خود تصمیم به انتخاب بگیریم نه منافع آرمان خواهانه؛ فقط زمان چرخش ما از این مدل تصمیم گیری است که نشان می دهد ما به اقتدار خواهیم رسید یا نابود شده برای زنده ماندن فریاد می زنیم!
انتهای مطلب