به گزارش تلنگر؛ در حادثهای تأسفبار که عصر شنبه در کمپی مهاجرین در نزدیکی شهر دانکرک فرانسه رخ داد دستکم چهار نفر جان خود را از دست دادند. این تیراندازی هولناک حوالی ساعت ۱۶:۱۵ در کمپ لونپلاژ واقع در فاصله حدود ۱۰ کیلومتری کانال مانش به وقوع پیوست. بلافاصله پس از گزارش این حادثه نیروهای پلیس، آتشنشانی و امدادرسانی به محل اعزام شدند. با حضور نیروهای امدادی در کمپ مهاجرین در وضعیتی وحشتزده و سردرگم مشاهده شدند.
بر اساس تحقیقات اولیه یک مرد ۲۲ ساله با خودروی شخصی خود به کمپ آمده و با انگیزهای نامشخص به سمت افراد حاضر در کمپ تیراندازی کرده است. متأسفانه در این حادثه دلخراش دو تن از نگهبانان امنیتی کمپ و دو نفر از مهاجرین جان خود را از دست دادند. ماموران پلیس با استفاده از اطلاعات ارائه شده توسط مهاجرین عملیات گستردهای را برای دستگیری عامل این جنایت آغاز کردند. پس از ساعتی جستجو این فرد با خودروی خود مقابل ایستگاه پلیس گیولده حاضر شده و خود را تسلیم مقامات قضایی نمود.
متهم در اعترافات اولیه خود مدعی قتل چهار نفر در اردوگاه پناهجویان شد. با این حال تحقیقات بعدی نشان داد که دامنه جنایات او بسیار گستردهتر بوده است. وی اذعان کرد که ساعاتی پیش از حادثه اردوگاه به شهری نزدیک ورمهوت رفته و در آنجا نیز فرد دیگری را به قتل رسانده است. بررسیهای پلیس صحت این ادعا را تأیید کرد. با کشف سه قبضه سلاح از خودروی متهم ابعاد این پرونده جنایی پیچیدهتر شده و تحقیقات برای کشف انگیزه اصلی این فرد ادامه دارد.
متین، مهاجر کرد ۲۵ ساله با چشمانی اشکآلود از لحظات وحشتناک تیراندازی در اردوگاه مهاجران میگوید: دو تن از دوستانم که با تلاش فراوان از کانال مانش خود را نجات داده بودند بیرحمانه به قتل رسیدند. آن مرد با یک تفنگ ساچمهای به سوی ما آتش گشود، بدون آنکه حتی کلمهای بر زبان آورد. ابتدا تصور میکردیم اشتباهی رخ داده است اما وقتی اسلحه را دوباره پر کرد و به سوی ما نشانه رفت فهمیدیم که با مرگ روبرو هستیم.
متین، با چشمانی اشکآلود و صدایی لرزان از آن روز هولناک یاد میکند: انگار دیروز بود. محمد و هادی دو دوست صمیمی من بیرحمانه به قتل رسیدند. آن مرد فرانسوی سفیدپوست با آن عینک و ماشین سبز رنگ مثل یک سایه تاریک، زندگیمان را برای همیشه تغییر داد. ما که برای فرار از جنگ و ناامنی به اینجا آمده بودیم حالا در امنیت نبودیم.
در آن لحظه وحشتناک او با بیرحمی ۱۵ تیر شلیک کرد. گلولهها به سر حمید و هادی اصابت کرد و کشته شدند. رشاد دوست صمیمیمان هم آنجا بود و دو گلوله به سمت او شلیک شد، اما به طرز معجزهآسایی جان سالم به در برد. متین ادامه داد: ما چهار نفر بودیم که با هم از یک سفر مرگبار جان سالم به در برده بودیم. بعد از ساعتها دست و پنجه نرم کردن با امواج خروشان دریا به ساحل امید رسیده بودیم که ناگهان این اتفاق وحشتناک رخ داد.
رشاد و من زنده ماندیم، اما محمد و هادی رفتند. هنوز نمیتوانم باور کنم که محمد خانهاش را فروخته بود تا به این امید به اروپا بیاید و حالا… نمیدانم چه بگویم به خانوادهشان. احساس گناه، پوچی و عجز تمام وجودم را گرفته است. چرا؟ چرا این اتفاق برای ما افتاد؟ قاتل یک جوان ۲۲ ساله بدون هیچ رحمی زندگی چهار نفر را به بازی گرفت. نمیتوانم چهرههای بیجان آنها را از یاد ببرم. هر لحظه از روز صدای شلیک گلولهها در گوشم زنگ میزند انگار تازه اتفاق افتاده است.
انتهای مطلب/ م.د