تصویر یک رهبر؛ بازخوانی آیتالله خمینی در نگاه نسل امروز
نسل امروز نگاهی متفاوت از نسل های گذشته در مورد شخصیت امام راحل دارد؛ نگاهی که نباید آن را نهی یا کنترل کرد. باید تجربه ای شناختی از آن به دست آید.

رضا ملکی مرادآبادی؛ پژوهشگر مسائل ایران در یادداشتی اختصاصی برای تلنگر نوشت:
نسلی که در دهههای پایانی سدۀ چهاردهم خورشیدی به دنیا آمده و قد کشیده، دیگر نه در خیابانهای پرشور سال ۵۷ قدم زده و نه خاطرهای روشن از روزهای پرالتهاب انقلاب دارد. او نه با نوارهای سخنرانی بزرگ شده، نه با شور شعارهای انقلابی! بااینحال، انقلاب اسلامی ۵۷ و نام آیتالله خمینی همچنان در حافظۀ عمومی ایرانیان حضور دارد. پرسش اصلی این است: نسل امروز، با چه تصویری از این چهرۀ اصلی و محوری انقلاب اسلامی مواجه است؟
آیتالله خمینی؛ از اسطورهسازی تا مسئلهسازی
برای نسلهای پیشین، آیتالله خمینی یک رهبر کاریزماتیک بود؛ رهبری که توانست شاهِ تا دندان مسلح را بدون تکیه بر قدرتهای خارجی کنار بزند. اما شاید برای بخش بزرگی از نسل امروز، او دیگر نه یک اسطوره بلکه یک پرسش تاریخی است: چرا و چگونه او سرآمد شد؟ از چه میگفت؟ و میراثش چه نسبتی با ایران امروز دارد؟
تصویری که نسل جدید از آیتالله خمینی ساخته، یکدست نیست. برای برخی، او همچنان نماد ایستادگی، استقلالطلبی، و شجاعت در برابر قدرتهای جهانیست. اما برای برخی دیگر، نام او با محدودیتهای اجتماعی، اجبارهای فرهنگی، و ساختارهای قدرتی گره خورده که زندگی روزمره را دشوار کردهاند.
چرا این تصویر دگرگون شده است؟
نسل امروز در جهانی بزرگ شده که روایت رسمی، دیگر تنها منبع شناخت نیست. گوشیهای هوشمند، شبکههای اجتماعی، مستندها، پادکستها، و روایتهای شخصی جای کتاب تاریخ مدرسه را گرفتهاند. در این فضا، صدای واحدی از گذشته شنیده نمیشود؛ بلکه با انبوهی از روایتها و برداشتهای گوناگون مواجهیم.
این نسل، آیتالله خمینی را نه صرفاً از قاب تصویرهای رسمی یا کتابهای درسی، بلکه از دل تجربههای زیستی خود و دیگران میبیند؛ از واقعیتهایی چون وضعیت اقتصادی، آزادیهای فردی، چشمانداز آینده و محدودیتهایی که احساس میکند. لذا همین زندگی روزمره گاه به معیاری برای سنجش موفقیت یا شکست آرمانهای نخستین انقلاب تبدیل شده است.
آیتالله خمینی؛ از مرشد سیاسی تا موضوع بررسی
برای بخشی از نسل امروز، آیتالله خمینی دیگر «مرشد سیاسی» نیست، بلکه «سوژۀ تفکر» است؛ یعنی شخصیتی که باید دربارهاش اندیشید نه فقط او را ستایش یا طرد کرد. این نسل بیشتر از آنکه تحت تأثیر شور انقلابی قرار بگیرد به دنبال فهم تاریخی و تحلیل پیامدهاست.
شاید از خود بپرسد: آرمان عدالت اجتماعی چه شد؟ سیاست دینی چه نتایجی داشت؟ آیا مسیر برآمده از انقلاب توانسته خواستههای همان انقلاب را محقق کند؟ این پرسشها نشان میدهد که تصویر امروز از آیتالله خمینی نه ساده، نه یکدست و نه عاطفی بلکه تصویری پیچیده تاریخی، و گاه پرتناقض است.
نتیجه؛ فاصلهگیری برای بازاندیشی و فهمی جدید نه صرفاً خصومتورزی و نفی شدید نسل امروز شاید فاصلهای عاطفی با آیتالله خمینی گرفته باشد. اما این فاصله لزوماً از جنس دشمنی نیست. این فاصله میتواند به فرصتی برای بازاندیشی تبدیل شود. یعنی بهجای تکرار بیسؤال یا طرد بیتأمل کوششی برای فهمیدن باشد.
شاید نسل امروز بخواهد بفهمد که انقلاب چرا شکل گرفت، آیتالله خمینی دقیقاً چه میخواست و آنچه امروز در ایران جاریست چقدر به آن خواست اولیه وفادار مانده است.
اینجا نه زمان حماسهسراییست نه جای نفی کلی است. اینجا آغاز یک گفتوگو است. گفتوگویی تاریخی میان نسلها برای آشتی دادن ایران با گذشته و شاید با خودش.
انتهای مطلب