همه کشورها دنبال منافع ملی خود می روند؛ ما دنبال منافع بقیه!
منافع ملی در سیاست های ما چه جایگاهی دارد و رفتارهای ما بر اساس منافع ملی کشور است یا خواسته های دیگر کشورها؛ شاید هم شبهی برایمان می سازند که منافعمان گرو منافع آن ها است!

امیر محمدی در یادداشتی اختصاصی برای تلنگر نوشت: همه کشورها دنبال منافع ملی خود می روند؛ ما دنبال منافع بقیه!
در طول چند سال گذشته بارها و بارها کشورمان در تنش هایی اعلام نظر کرده است یا رفتارهایی داشته که شخص من فارغ از نظر و دیدگاهم نسبت به آنها، نفعشان را در میان مدت و بلند مدت نمی فهمم.
همین چند سال پیش بود که قطر از سوی دوستانش در شورای همکاری خلیجفارس تحریم و محاصره زمینی ، دریایی و هوایی شد و ایران سخاوتمندانه راه های دریایی و هوایی را باز نگه داشت و آن کشور را از محاصره نجات داد.
سیاست ما در آن دوره زمانی چه بود؟ اهدافمان چه بود؟ به هدفمان رسیدیم؟ به قطر نزدیک شدیم؟ منفعتمان چه بود که این کار را کردیم جز آنکه بخواهیم برای کشورهایی نظیر عربستان و امارات خط و نشان بکشیم که ما هم باید بازی باشیم مگر نه بازی را به هم می زنیم؟ حالا حمایت کردیم اما چه نصیبمان شد؟
امروز قطر به عنوان رییس دوره ای شورای همکاری خلیجفارس با اتحادیه اروپا جلسات مشترک برگزار می کند و در نشست اخیر عالیرتبه اتحادیه اروپا با شورای همکاری خلیج فارس در روز چهارشنبه که با صدور بیانیه مشترکی در بروکسل پایان یافت؛ مطالب در خصوص ایران بیان شده است. در این بیانیه در دو بند (۴۵ و ۴۶) به موضوعات مربوط به ایران نیز اشاره شده است که شامل جزایرسهگانه ایرانی، برنامه هستهای و موشکی ایران و موضوعات منطقهای است.
مگر این ها همان هایی نبودند که ما آنها را نجات دادیم پس چرا چنین کردند؟ جواب این سوال یک عبارت است ” منافع ملی ” همین. منافع ملی قطر حکم می کند به عنوان رئیس شورای همکاری خلیج فارس فلان موضوع را پیگیری کند. تمام.
منافع ما چه حکم می کند؟ وارد جنگ اوکراین شویم چون روس ها می خواهند؟ از روس ها چرا نخواستیم در مقابل این خواسته های شورای همکاری مقاومت کنند؟ آنها مگر شریک استراتژیک ما نیستند؟ چرا همراهیشان کردند؟ پاسخ روشن است؛ منافع ملی روسیه حکم کرد که حمایت کنند.
اینگونه است که امارات و شورای همکاری خلیجفارس توانسته اند درباره جزایر سه گانه ایرانی ، نظر آمریکا ، روسیه ، چین و اتحادیه اروپا را جلب کنند و رفته رفته در مورد تمامیت ارضی ایران ادعایی در مجامع بینالمللی مطرح کنند و ما در ایران دغدغه معیشت ، فیلترینگ ، حجاب و ده ها موضوع بسیار فرعی دیگر را داریم.
بزرگترین آسیب اما این است که از غافله علم و ثروت هر روز دور تر می شویم و زندگی ما ایرانیان شده است بحران های جهان، اعراب و اسلام؟!
عرب ها با زیرکی تمام بحران های خود را به دوش ما ایرانیان گذاشته اند.
بحران داعش بحران ما بود یا جهان عرب؟
فلسطین بحران ما است یا جهان اسلام و عرب؟
جنگ اوکراین به ما مربوط است یا روسیه و غرب؟
حتی حضور آمریکا در افغانستان ابتدا مشکل ما بود یا روسیه و چین ؟
قصد بی انصافی نیست ما ایرانیان در مورد حضور آمریکا ، فتنه داعش و اشغالگری اسرائیل هم از جنبه امنیت ملی ، اسلامی و انسانی مسوولیت داریم اما به اندازه یک کشور از ۵۷ کشور اسلامی، ۸۵ میلیون نفر مسلمان از یک میلیارد و هشتصد میلیون مسلمان در جهان؛ نه بیشتر!
اگر از منظر منافع ملی به موضوعات نگاه کنید می بینید که خیلی از این بحران ها مال ما نبوده یا حجم دخالت ما با سهممان اندازه نیست. این ها است که انرژی کشور را می گیرد و منافع ملی تحت الشعاع مقاصد قدرت نمایی ما قرار گرفته است. در نتیجه منافع ملی فدای خواسته های سیاسی می شود. جایی که هر روز اقتصاد کوچکتر و زندگی مردم سخت تر می شود.
اشکالی ندارد که بخواهیم جهانی رفتار کنیم اما منافع ملی مرز اصلی باید باشد. منافع ملی حکم می کند که در همه امور پیشرفت داشته باشیم نه فقط بخشی از امور و تلاش کنیم پیشرفت کنیم. پیشرفتی همه جانبه نه موضعی!
عقلانی بنظر نمی رسد در حالی که همه کشورهای عرب و همسایگان مسلمانمان به دنبال پیشرفت های همه جانبه هستند و به سوی ثروت ، رفاه و آسایش هدفگذاری کنند؛ ما به نام اسلام و انسانیت فقط هزینههای جانی و مالی بدهیم. آخرالامر هم مدعی جزایر سه گانه و آب و خاک ما باشند.
انتهای مطلب
حرف کاملا درست و منطقی