پوپولیسم (Populism) چیست؟ / هر آنچه که باید بدانید
در سالهای اخیر واژه «پوپولیسم» به یکی از پرکاربردترین اصطلاحات در ادبیات سیاسی و رسانهای تبدیل شده است. این واژه اغلب در تحلیل رفتار سیاستمداران، احزاب یا حتی جریانهای اجتماعی بهکار میرود؛ اما واقعاً پوپولیسم چیست؟ آیا صرفاً نوعی از سیاستورزی است یا یک تهدید برای دموکراسی به حساب میآید؟ در این مقاله سعی داریم به تعریف دقیق پوپولیسم، ویژگیها، انواع و تأثیرات آن بر جوامع مختلف بپردازیم.

به گزارش تلنگر؛ پوپولیسم (Populism) بهعنوان یک رویکرد سیاسی، در بسیاری از جوامع بهویژه در دوران معاصر، بهشدت مورد توجه قرار گرفته است. این پدیده سیاسی بهطور عمده بر اصل حاکمیت مردم تأکید دارد و خود را بهعنوان صدای واقعی مردم در برابر نخبگان فاسد معرفی میکند. پوپولیسم در ظاهر خواستار تحقق اراده اکثریت و احترام به حقوق مردم است، اما در عمل، ممکن است با اصول بنیادی لیبرال دموکراسی مانند کثرتگرایی و احترام به حقوق اقلیتها در تضاد باشد.
پوپولیسم Populism چیست؟
پوپولیسم (Populism) از ریشه لاتین populus بهمعنای «مردم» گرفته شده است. در سادهترین تعریف، پوپولیسم یک رویکرد سیاسی است که خود را نماینده «مردم عادی» در برابر «نخبگان فاسد» یا «گروههای قدرتطلب» معرفی میکند. پوپولیستها مدعی هستند که صدای واقعی مردماند و نخبگان از واقعیتهای جامعه دور شدهاند.
پوپولیست یا همان اقدامات مردم باور یا عوام گرایانه را می توان در قالب اموری ارزیابی کرد که به دنبال رضایت عمومی و جلب پشتیبانی و حمایت مردم در حوزه های مختلف است که از این مسیر سیاستمداران می توانند به اهداف و خواسته های سیاسی، حزبی و گروهی نائل شوند. در برخی اوقات اقدامات پوپولیستی که از سوی مجریان یک کشور انجام می شود در قالب اقدامات عوام فریبانه قلمداد می شود و گروه ها و احزاب رقیب تلاش می کنند با تبلیغات گسترده و استفاده از رسانه به اینگونه اقدامات در راستای تخریب چهره مجریان امر، دامن بزنند.
به نظر می رسد در نظام جمهوری اسلامی ایران، دولت های نهم و دهم ، بیشترین هجمه را از موضوع «پوپولیسم گرایی» تجربه کرده است. رفتاراین دولت در قالب حضور در اقصی نقاط کشور در قالب سفرهای استانی و در بین مردم، ساده سخن گفتن با مردم، طرح مسکن مهر، پرداخت یارانه و اقداماتی از این قبیل، همواره با واکنش رسانه ها و احزاب رقیب روبرو می شد، پوپولیسم تبدیل به یک سیاست دائمی شده است.
حضور در شیرخوارگاه، تماشای فوتبال تیم ملی در جام جهانی در منزل توسط رییس جمهور، سفرهای استانی، تخصیص سبد کالا از جمله اقداماتی است که با انتشار آن در رسانه ها مجریان دولت یازدهم تلاش می کنند تا پیوند خود با مردم را نشان دهند.
اکنون به دو نگاه متفاوت درباره پوپولیست در ایران می پردازیم:
شهریار زرشناس، مؤلف و مدرس فلسفه غرب درباره دولت پوپولیست چنین می گوید: «اساساً دولت پوپولیستی یک مفهوم گنگ و تعریف نشده در ادبیات سیاسی است و به عنوان ناسزا و فحش به کار میرود. لیبرالها وقتی از یک نظام به دلیل حضور مردمی خوششان نیابد این انگ را به کار میبرند. آنها میخواهند بگویند هر نوع گرایش مردم به سمت رهبران انقلابی و حمایت مردم از آنها و همنوایی رهبران با آنها، نشان دهنده عوام فریبی است و این را تحت عنوان پوپولیسم مطرح میکنند. ذات لیبرالیسم چون با انقلاب مغایرت دارد و نمیتواند اندیشه انقلابی را بپذیرد. به این دلیل هر حرکت مردمی و انقلابی را به عنوان مردم فریبی و عوام فریبی تخطئه میکنند».
اما در این میان محمود سریع القلم، استاد علوم سیاسی دانشگاه شهیدبهشتی نظرات تامل برانگیزی درباره پوپولیسم می گوید: «پوپولیسم یعنی اینکه مردم پول اندکی بگیرند و برای یک ماه راضی باشند. افراد پوپولیستی با این کار امتیاز سیاسی میگیرند و هیچ کس هم نمیپرسد که آیا این کار منطقی است یا خیر. یعنی به جای اصلاح فضای کسب و کار و نظام مالیاتی و برقراری روابط معقول بینالمللی به آنچه مردم به اشتباه به آن علاقهمندند، تن میدهد. نتیجه هم مصایب فراوانی برای جامعه است».
با مقایسه این دو نگاه درباره پوپولیسم و اینکه اصولا چه دولتی را یا چه کسی را می توان پوپولیست خواند، می توان گفت بسته به نگاه های جریانی و حزبی و اینکه چه کسی در چه شرایطی سخن می گوید می تواند تعریف پوپولیست خوب یا بد باشد. بدین معنی که نمی توان حکم قطعی درباره خوب یا بد بودن پوپولیست ارائه داد.
در جمهوری اسلامی نمی توان تعریف غربی از پوپولیست را پذیرفت. اگر منظور از پوپولیسم، مردمباوری و توجه به خواستهای اساسی مردم و نزدیکی مردم و مسئولین و حضور آنها در متن زندگی و آشنایی با مشکلات آنها از نزدیک و توجه و اهتمام به حل این مشکلات باشد، پوپولیسم معنای منفی ندارد و چنین اموری هر چند با عنوان پوپولیسم، اموری پسندیده و شایسته است که به نظر می رسد در جمهوری اسلامی ایران اینچنین باشد. در حالیکه تعریف غربی ـ هربرت شیلر ـ از پوپولیسم می گوید: «عامه مردم افرادی ناآگاه، منفعل و ضعیف هستند».
پیوند ناگسستنی مردم و مسئولین در جمهوری اسلامی ایران بدین علت که ماهیت انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب مردمی بوده است باعث شده تفاسیر روابط بین مردم و مسئولین از سوی دانشمندان غربی یا اساتید غرب زده به گونه ای باشد که در قالب تعریف «رفتار پوپولیستی» آن هم به عنوان یک اقدام منفی تلقی شود. در حالیکه رابطه بین مردم با مسئولین در جمهوری اسلامی ایران، در قالب «ارباب ـ رعیت»، «حکومت کنندگان ـ حکومت شوندگان» نیست بلکه در قالب رابطه « امام – امت»، «خدمتگزار» و تعابیر از این قبیل می باشد.
پس می توان گفت، صرف حضور ملت در جریان های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را نمی توان به عنوان «پوپولیسم گرایی بد» تعبیر کرد. اینکه بگوییم با قاطعیت پوپولیسم خوب یا بد است، امری اشتباه است. اگر رفتارهای پوپولیستی صرفا نمایشی باشد، چیزی که در کره شمالی می توان مشاهده کرد، قدر مسلم نمی توان گفت پوپولیست خوب است ولی اگر نشأت گرفته از ماهیت نظام و مردمی بودن حکومت باشد امری پسندیده و مطلوب است.
ریشه پوپولیسم Populism
نظریهٔ عوامگرایی فلسفی بر پایه آرای هربرت شیلر و بر این فرض اولیه مبتنی است که عامهٔ مردم را افرادی ناآگاه، منفعل، و ضعیف میپندارد. تاریخچه عوامگرایی به میانه سده نوزدهم میلادی و به جنبشهای مختلفی مانند شوروی برمیگردد.
ریشهٔ عوامگرایی در میان روشنفکران تندرو روسیه در دههٔ ۱۸۶۰ با ظهور نارودنیکها (مردمباوران) پدید آمد. نارودنیکها بر آن بودند که روسیه بیآنکه مرحلهٔ سرمایهداری را بگذراند میتواند مستقیم به سوسیالیسم برسد و اساس آن را میتوان بر کومونهای روستایی گذاشت. در دههٔ ۱۸۷۰ دانشجویان نارودنیک به روستا (میان مردم) رفتند تا تخم انقلاب را بپراکنند.
عوامگرایی در کشورهای مختلف
در روسیه عوامگرایان حزب «آزادی و زمین» را بنیانگذار شدند. در ابتدا، عوامگرایی به این باور اشاره داشت که انقلاب باید توسط مردم (که در روسیه بهویژه دهقانان بودند) رهبری شود، نه یک اقلیت مبارز انقلابی. اما در پایان سده نوزدهم، مارکسیستهای روسیه که به فعالیتهای سازمانی و احزاب پیشرو باور داشتند، روشهای انقلابی رقیبان غیرمارکسیست خود را بهعنوان «عوامگرایانه» برچسب زدند و این اصطلاح بهطور تحقیرآمیز در میان روشنفکران رواج پیدا کرد.
از سال ۱۹۴۵، عوامگرایی در آمریکا در روشهایی مانند سناتور جوزف مککارتی و جورج والاس نمایان شد. برخی همچنین ظهور چپ نو را بهعنوان پیروزی جهانی عوامگرایی بهشمار میآوردند.
عوامگرایی را میتوان در جنبشهای روستایی اروپای شرقی پیش از ۱۹۳۹، همچنین در فاشیسم، نازیسم و بسیاری از جنبشهای آزادیبخش در کشورهای جهان سوم مشاهده کرد.
یک نمونه از پوپولیسم نوین که میتوان به آن اشاره کرد، تغییرات سیاسی در ایتالیا در دو دهه اخیر است. هنگامی که سیلویو برلوسکونی در سال ۱۹۹۴ با حزب جدید خود «فورزا ایتالیا» وارد عرصه سیاسی شد، نوع جدیدی از پوپولیسم را ایجاد کرد که بر تمرکز بر کنترل رسانهها استوار بود. برلوسکونی و همپیمانانش با بهرهگیری از این روش، در انتخابات ۱۹۹۴، ۲۰۰۱ و با کمک دستراستیهای جدید در سال ۲۰۰۸ پیروز شدند و توانستند حدود ۱۰ سال نخستوزیر ایتالیا باشند.
ویژگیهای اصلی پوپولیسم Populism
پوپولیسم دارای چند ویژگی کلی به شرح زیر است:
- جلب پشتیبانی مردم با توسل به وعدههای کلی و مبهم و معمولاً با شعارهای ضد امپریالیستی.
- پیشبرد اهداف سیاسی، مستقل از نهادها و احزاب موجود، با فراخوانی تودهٔ مردم به اعمال فشار مستقیم بر حکومت.
۳. بزرگداشت و تقدیس مردم یا خلق، با اعتقاد به اینکه هدفهای سیاسی باید به اراده و نیروی مردم و جدا از احزاب یا سازمانهای سیاسی پیش برود.
البته آئین و سنت سیاسی پوپولیستی، در هر کشوری شکل ویژهای داشتهاست. در نهضتهای پوپولیستی، معمولاً ائتلافی آشکار یا ضمنی، میان طبقات مختلف با منافع متفاوت و گاه متعارض برقرار میشود. تداخل قشرهای گوناگون در این نهضتها بهطور عمده ناشی از عدم تشکل طبقاتی و عدم وجود مرزبندی روشن طبقاتی است. پوپولیسم دارای مشخصات عوام فریبی، تقدیس شخص رهبر فرهمند، تعصب، تکیه بر تودههای محروم، نداشتن ایدئولوژی مشخص، بورژوا، همراه با عناصری از ضدیت با امپریالیسم و ملیگرایی است. توسعه خواهی و پر و بال دادن به نیروهای وابسته به بازار داخلی و گاه آزادیهای سندیکایی و دموکراتیک از خصلتهای عمده دوران پوپولیسم است. رهبران عوامگرا ادعا میکنند تنها نماینده مردم واقعی یا اکثریت خاموش هستند.
پوپولیسم در هر دو گرایش سیاسی چپ و راست وجود دارد. پوپولیستهای راستگرا پوپولیسم را با نوعی از بومیگرایی و پوپولیستهای چپگرا پوپولیسم را با نوعی از سوسیالیسم ترکیب میآمیزند.
انواع پوپولیسم
پوپولیسم بسته به بستر فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، به اشکال مختلفی بروز میکند. مهمترین انواع آن عبارتند از:
۱. پوپولیسم چپگرا
در این نوع، تمرکز بر بیعدالتی اقتصادی، حمایت از طبقات پایین، مخالفت با سرمایهداری و نهادهای مالی بینالمللی است. مثالهای بارز آن را میتوان در رهبران آمریکای لاتین مانند هوگو چاوز در ونزوئلا یا اِوو مورالس در بولیوی دید.
۲. پوپولیسم راستگرا
معمولاً با تأکید بر هویت ملی، مقابله با مهاجرت، امنیت داخلی و ارزشهای سنتی همراه است. این نوع پوپولیسم در اروپا و آمریکا رشد زیادی داشته؛ مانند دونالد ترامپ در آمریکا یا ویکتور اوربان در مجارستان.
۳. پوپولیسم ضدسیستمی
برخی جنبشها یا رهبران، بدون تکیه بر جناح چپ یا راست، تنها مخالفت با سیستم سیاسی حاکم را محور اصلی خود قرار میدهند. شعارهای آنها اغلب «همه فاسدند» یا «ما باید سیستم را از نو بسازیم» است.
نمونه رهبران عوامگرا
محمود احمدینژاد، دونالد ترامپ، نارندرا مودی، هوگو چاوز، و رجب طیب اردوغان نمونه روز رهبران عوامگرا هستند. اما خوآن پرون معمولا به عنوان کهنالگوی پوپولیسم شناخته میشود.
ضدیت با دموکراسی
از نظر ظاهری، پوپولیسم بهنظر دموکراتیک میآید، زیرا بر اهمیت حق حاکمیت مردم و حکومت اکثریت تأکید میکند و میخواهد سیاستها بازتابی از خواست عمومی باشند. اما در واقع، پوپولیسم با لیبرال دموکراسی در تضاد است. رهبران پوپولیست بهطور معمول کثرتگرایی را نمیپذیرند و به جای آن، «دیگران» را مسئول مشکلات و وضعیت موجود جامعه معرفی میکنند.
تأثیرات پوپولیسم
پوپولیسم میتواند هم فرصتساز و هم تهدیدآفرین باشد:
تأثیرات مثبت:
-
افزایش مشارکت سیاسی مردم
-
برجستهکردن مطالبات نادیدهگرفتهشده
-
انتقاد از ساختارهای فرسوده و ناکارآمد
تأثیرات منفی:
-
تضعیف نهادهای دموکراتیک
-
افزایش قطبیسازی و دوقطبیکردن جامعه
-
پیدایش سیاستورزی احساسی بهجای عقلانی
-
خطر تمرکز قدرت و گرایش به اقتدارگرایی