بین المللیاخبارکتاب و فرهنگ

انتشار «خار و میخک»؛ رمانی که یحیی سنوار در زندان نوشت + خلاصه داستان

رمان «خار و میخک» که شرح زندگی فردی به نام احمد است توسط شهید یحیی سنوار در طول دوران اسارت خود در زندان بئرالسبع رژیم صهیونیستی و به زبان عبری نوشته شده و به توصیف زندگی فلسطینی‌ها می‌پردازد.

به گزارش تلنگر؛ سنوار در زمان اسارت خود در زندان  فلسطین اشغالی رمانی دوجلدی نوشته است. حال ترجمه شده و شما می توانید این داستان زیبا را بخوانید.

رمان «خار و میخک» نوشته شهید یحیی سنوار به همت مرکز هنری رسانه‌ای سلوک و توسط هانیه‌ کمری به فارسی ترجمه شده و قرار است که به زودی توسط انتشارات سوره مهر روانه بازار نشر شود. همچنین بریده‌هایی از این کتاب در شماره پیش‌روی مجله «سوره» به چاپ خواهد رسید.

به گزارشحوزه هنری، رمان «خار و میخک» که شرح زندگی فردی به نام احمد است توسط شهید یحیی سنوار در طول دوران اسارت خود در زندان‌ بئرالسبع رژیم صهیونیستی و به زبان عبری نوشته شده و به توصیف زندگی فلسطینی‌ها می‌پردازد.

«خار» در این کتاب نماد دردها، سختی‌ها و مشکلات است و «میخک» به عنوان نمادی برای شادی‌ها و موفقیت‌ها است و سنوار با به کارگیری این نمادها، توانسته ابعاد مختلف زندگی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مبارزاتی فلسطینی‌ها را به تصویر بکشد.

به همین دلیل است که یحیی سنوار در مقدمه «خار و میخک»، به کار بردن عناصر خیال در این کتاب را صرفاً برای تحقق ویژگی‌های روایی می‌داند و می‌نویسد: «هر چیز دیگری در این کتاب، کاملا واقعی است؛ یا آن را زیسته‌ام و یا بسیاری از این رویدادها را از زبان کسانی که خود و خانواده‌ها و همسایگانشان در طول دهه‌ها در سرزمین عزیز فلسطین تجربه کرده‌اند، شنیده‌ام و دیده‌ام.»

با انتشار کتاب «خار و میخک»، این کتاب در سایت آمازون به فروش می‌رود که پس از مشاهده استقبال از فروش این کتاب، با فشار صهیونیست‌ها، فروش آن در آمازون متوقف می‌شود.

در بخشی از کتاب «خار و میخک» آمده:

در گوشه‌ای، چندنفری از همسایگان‌مان نشسته بودند، چای می‌نوشیدند، بعضی‌ها سیگار می‌گیراندند و دود می‌کردند و از دل‌مشغولی‌ها و نگرانی‌هایشان می‌گفتند. آنها از عزت و کرامتی که نیروهای مقاومت از زیر لگد اشغالگران بیرونش کشیده بودند احساس افتخار می‌کردند و از فرداهای نامعلوم می‌ترسیدند. آیا وضعیت به همین شکل باقی می‌ماند؟ آیا نیروهای اشغالگر به اردوگاه حمله‌های سنگین‌تری نمی‌کنند؟ یا خشمشان را روی سر مردم بیچاره بمباران نمی‌کنند و اردوگاه را با ساکنانش یکجا نمی‌سوزانند؟ حرف‌ها متفاوت بود، اما نظر غالب بر این بود که باید به میدان آمد و هر کسی به نوعی می‌گفت دیگر چه چیزی برای از دست دادن داریم؟ فقط خانه‌ای آن هم زیر ساطور دشمن، پس چرا باید بترسیم؟ اینگونه صحبت‌ها همیشه در یک نقطه به پایان می‌رسید: «آره والا… یک دقیقه با عزت و کرامت زندگی کنیم بهتره تا هزار سال زیر تیغ نیروهای اشغالگر.»

انتهای مطلب/ ی.ر

این مطلب برای شما مفید بود؟

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2 / 5. تعداد آرا: 2

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

کرمان موتور

نوشته های مشابه

0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x