حوادث پیش روی سوریه پسااسد تلخ و دردناک است / در آینده کشوری به نام سوریه با مختصات فعلی خواهیم داشت؟
امیر محمدی: پایان اسد به نظر پایان سوریه منسجم است؛ البته پایانی نیز هست بر میراث حاج قاسم در سوریه که بخشی از آن به دلیل دیکتاتور بودن اسد بود و تمایلش به خارج از مرزها و بخشی به دلیل عدم آشتی با مردمش در فرصتی که داشت. اما روزهای پیش رو برای سوری ها تلخ تر از قبل خواهد بود.
به گزارش تلنگر؛ دوران پسااسد دورانی سخت و دلهره آور برای مردم سوریه و البته کشورهای اطرافشان خواهد بود.
فکر می کنم بیشترین آسیب از این حادثه را اول مردم سوریه و بعد از آن کشورهای ترکیه، عراق و لبنان می خورند که توانایی گسترده در کنترل مرزهای خود ندارند و با حمایت هایی که گاه و بی گاه از گروه یا دستهای بکنند خشم دیگر گروه ها را برای خود می خرند.
شرایط مشخص است؛ درگیری برای تصاحب قدرت است و کسی به دنبال تقسیم غنائم نیست. به نظر حقیر امریکا در سوریه همان قصهای را دنبال می کند که در عراق کرد. منطقهی پولدار و خودمختار کردنشین که بیشترین چاه های نفت سوریه را دارد. عراق هم چنین بود.
اما جولانی نشان داد که قصد تمکین از ارباب را ندارد و خیلی زود نیروهای تحریر الشام با نیروهای قسد وارد درگیری شدند که در ادامه به آن نیز خواهم پرداخت. به مرور جلو می رویم و حوادث پسااسد را برایتان بازگو می کنم.
حوادث پسااسد در سوریه چگونه خواهد بود؟
پس از توافقات منطقهای و فرامنطقهای که منجر به سقوط حکومت ۵۴ ساله حزب بعث و پایان حکومت خاندان اسد در سوریه گردید؛ طی ماه های آینده شاهد کشمکشها و تشنج زیر خواهیم بود:
- هرج و مرج توسط تبهکاران غیر سیاسی
- انتقام های قبایلی ، طایفهای و مذهبی
- رفتار های سلیقه ای، آزار ، اذیت و مزاحمت برای مردم توسط گروه های ۳۷ گانه برانداز
- درگیری بین گروه های سیاسی و تکفیری
- زیر ساخت های منهدم شده ، تورم ، بیکاری و گرانی های روزانه
- ورود چند میلیون آواره جنگی و مشکلات بازسازی منازل تخریب شده
- بمباران های مستمر زیر ساخت های نظامی ، صنایع و مراکز علمی توسط اسرائیل
- ترورهای هدفمند خلبانان، اساتید دانشگاه ها و دانشمندان توسط تیم های عملیاتی موساد
- روابط متشنج با کردهای سوریه (قسد) و شروع کشمکش بین ترکیه ، روسیه ، آمریکا و بازی گردانی اسرائیل
هرج و مرج توسط تبهکاران غیر سیاسی
در هر کشوری وقتی حکومت مرکزی کارایی خود را از دست دهد هرج و مرج یا به قولی قانون جنگل حکم فرما میشود. هر جا هر کس زور بیشتری داشته باشد، اوست که رئیس است و این اتفاق را در شهر دمشق شاهد بودیم. غارت کاخ ریاست جمهوری، خانه اسد، بانک مرکزی و غیره که همگی اموال عمومی و سرمایهای برای آینده کشور سوریه هستند از جمله این موارد است.
طبیعی است در این شرایط که نیروهای حکومتی توان کنترل نقاط حساس را هم ندارند اموال و مغازه های مردم نیز به تاراج رفته است.
انتقام های قبایلی ، طایفه ای و مذهبی
کشورهای عربی همیشه طایفه ای بودند و به طوایف خود اهمیت بسیاری می دهند. همچنین جنگ های قومی، فرقه ای و دینی در آنها بسیار است. در شرایطی که حکومت مرکزی هنوز نتوانسته اختیار امور را به دست بگیرد باید شاهد آن باشیم که سر هر دعوا کهنه یا جدیدی گروه ها و طوایف به جان هم بیوفتند. حتی سر زیاده خواهی گروه یا گروه هایی از این دسته ها نیز می تواند باعث بحران های کوچک و بزرگ شود.
رفتار های سلیقه ای، آزار ، اذیت و مزاحمت برای مردم توسط گروه های ۳۷ گانه برانداز
الجولانی در پیامی گفته است: ما سربازان عادی را عفو کردیم اما فرماندهان جنایتکار را محاکمه خواهیم کرد.
ما در پاسخگو کردن جنایتکاران، قاتلان، افسران امنیتی و ارتش که در شکنجه مردم سوریه دست داشته اند، تردید نخواهیم کرد.
ما جنایتکاران جنگی را تعقیب خواهیم کرد و آنها را از کشورهایی که به آنها فرار کرده اند مطالبه خواهیم کرد تا بتوانند مجازات عادلانه خود را دریافت کنند.
ما لیست شماره 1 را اعلام خواهیم کرد که شامل اسامی افراد ارشدی است که در شکنجه مردم سوریه دست داشته اند.
ما برای اطلاعات افسران ارشد نظامی و امنیتی درگیر در جنایات جنگی جوایزی ارائه خواهیم کرد.
ما تعهد خود را به مدارا با کسانی که دستشان به خون مردم سوریه آلوده نشده بود، تأیید کردیم و کسانی را که در خدمت اجباری بودند، عفو کردیم.
خون شهدای بی گناه و حقوق بازداشت شدگان امانتی است که اجازه هدر دادن و فراموشی آن را نخواهیم داد.
این سخنان قاعدتا به معنای آرام سازی کشور نیست. لیستی که جولانی با نام شماره 1 اعلام کرده قاعدتا شماره های دیگری نیز خواهد داشت و همین دلیلی بر درگیری بیشتر گروه ها خواهد شد.
به دلیل درگیری گروها مختلف برانداز در سوریه؛ حال که این گروه ها به خواست اول خود رسیدند به دنبال قدرت هستند. قدرت چیزی است که اختیارات آنان را زیاد می کند و هر گروه نیز با تفکری خاص وارد میدان شده است. گروهی لیبرال؛ گروهی شیعه، گروهی سنی و گروهی تندرو با رفتارهای داعش گونه و در نهایت هم کردهای سوریه هستند.
طبیعی است که نمی شود کیک قدرت را بین همه به مساوات تقسیم کرد. این خود اولین عامل درگیری های بعد از سقوط است که احتمالا طی ماه های آینده شاهد آن خواهیم بود.
درگیری بین گروه های سیاسی و تکفیری
تغییر موضع سریع مدافعان سرسخت دیروز اسد است که به «انقلابیون دو آتشه» امروز تبدیل شدهاند؛ امثال دیپلمات معروف سوری بشار جعفری (سفیر سوریه در روسیه) و اصحاب رسانه چون شادی حلوه و کنانه علوش!
چرخش 180 درجهای مدافعان دیروز بشار اسد پس از سقوطش چنان است که در حمله به او از مخالفان سرسختش گوی سبقت میربایند و در حالی که سران «سوریه جدید» راه «آشتی» با مقامات و چهرههای «سوریه قدیم» را در پیش گرفتهاند، آنها همچنان به اسد و نظامش میتازند.
بشار جعفری نماینده سابق سوریه در سازمان ملل چنان مورد اعتماد اسد بود که به سفارت این کشور در روسیه منصوبش کرد؛ اما در گفتگو با شبکه دولتی «روسیه تودی» چنان از نظام سابق به عنوان «منظومه فساد» یاد کرد و از «فرار راس آن در تاریکی شب» سخن گفت که انگار نه انگار خود بخشی از این منظومه و مرید حلقه به گوش اسد بوده است و تا دیروز از تریبون شورای امنیت و مقام سفارت «انقلابیترین خطابهها» در ستایش این منظومه و راس آن ایراد میکرد.
همین رنگ عوض کردن بشار جعفری و مدافعان دیگر اسد معمای فروپاشی سریع ارتش سوریه در برابر حمله مخالفان را حل میکند؛ ارتشی که صرفا نام ارتش را یدک میکشید؛ اما چاپلوسان از آن قَدَرِ قدرتی پیش اسد ساخته بودند و واقعیت را وارونه جلو داده بودند که همیشه جانفدا و وفادار به او خواهد ماند.
در حالی که فساد سیستماتیک ساختار ارتش را تباه ساخته بود و نیروهایش هم نان شب و توان و ارادهای برای جنگیدن نداشتند.
به قول داستان گویان القصه؛ طبیعتا گروه های تکفیری بیشتر به ساز و کار نظامی علاقه دارند تا رفتار های سیاسی چرا که آن را خوب بلدند و از همان طریق نیز به قدرت رسیدند. آنها باید تصمیم بگیرند که می خواهند نیروهای اسد را در بین خود جای دهند یا آنها را مجازات کنند. این تصمیم روی آینده سیاسی افراد و آینده سوریه تاثیر جدی دارد و می تواند بحران های بزرگی ایجاد کند.
در این میان اما هستند گروه های سیاسی ای که برای آینده خود و کشور برنامه هایی دارند. برنامه هایی که برخی از این گروه های برانداز 37 گانه را خوش می آید و برخی را نه. باید دید زور چه کسی بیشتر است و آنکه کسی اسلحه را زمین می گذارد یا خیر؟ این درگیری ها طبیعتا روند بازسازی زیرساخت های نابود شده سوریه را نیز کند می کند.
زیر ساخت های منهدم شده ، تورم ، بیکاری و گرانی های روزانه
در طول 13 سال جنگ بین داعش، جبهه النصر، قسد و سایر گروه ها با دولت مرکزی خیلی از زیر ساخت های اقتصادی، حیاطی و گردشگری از بین رفته است.
خیلی از چاه های نفتی و دستگاه های آنها پوسیده اند و نیاز به بازسازی و یا تعویض دارند. اما جنگ چیزی باقی نذاشته است.
جولانی امروز خوشحال است؛ اما غبارها که بنشیند و کمی در حکمرانی جلو برود می بیند که بر تلی از خاکستر حکومت می کند. بدون پول، بدون ارتش و بدون امکانات.
حملات پی در پی به زیر ساخت های سوریه عملا این کشور را به پهنه ای بدون آب و علف به معنای امکانات کافی برای حکمرانی تبدیل کرده است و عدم اختیار دولت مرکزی آن برای کنترل تمام مناطق و منابع، حکومت سوری را به سمتی می کشاند که امکان تامین آب شرب برای مردم را نیز نخواهد داشت چه رسد به حل مشکلات نظیر تورم، بیکاری و گرانی روزانه. چالشی که با بازگشت آوارگان سخت تر هم خواهد شد.
ورود چند میلیون آواره جنگی و مشکلات بازسازی منازل تخریب شده
چالش ها هنوز شروع نشده است. از اینجا به بعد حاکمان جدید سوریه باید نظم در خدمات رسانی را آغاز کنند. طبیعتا میلیون ها سوری که از خانه و زندگی خود آواره شدند به سرزمین خود باز می گردند. آنها نیاز دارند خانه های خود را بسازند؛ آب آشامیدنی می خواهند، برق برای زندگی و امکانات اولیه حیاتی.
در کنار همه این ها یک زنجیره منظم نیاز است که بتواند ارزاق مورد نیاز مردم را تامین کند. زنجیره ای که حتی در صورت درست شدنش با توجه به نبود امنیت در سوریه احتمالا به مقصد نخواهد رسید.
به نظر می رسد باید آماده یک دوره کامل از فقر، بیکاری، گرسنگی و نبود امکانات اولیه حیاتی در سوریه باشیم. جایی که مردمش هم در آن زجر خواهند کشید. اینها همگی در سایه حملات گاه و بی گاه اسرائیل به سوریه شرایط را برای حکمرانی سخت تر می کند.
بمباران های مستمر زیر ساخت های نظامی ، صنایع و مراکز علمی توسط اسرائیل
ظاهرا در خاورمیانەی جدید نتانیاهو، سوریه مانند تشکیلات خودگردان فلسطین مستقر در رام الله خواهد شد؛ ارتش نخواهد داشت، کنترل آسمان آن بدست اسرائیل خواهد بود و تنها یک نیروی پلیس مجهز به سلاح های سبک وظیفەی شهربانی و مرزبانی را به دوش می گیرد.
آنچه ارتش اسرائیل در این دو روز انجام داده و می گوید فعلا ادامه خواهد داشت، معنایی جز این ندارد.
تمام آشیانه های نیروی هوایی، موشک های بالستیک، سامانەهای پدافند هوایی، نیروی هوایی کوچک سوریه، پادگان ها و زاغەهای مهمات بە دقت بمباران شدەاند.
این اتفاقات کشور را به سمت فرار نخبگان می برد. نخبگانی که دیگران برایشان فرش قرمز پهن می کنند یا با مقاومتشان برای خروج از کشور روبرو می شوند که سناریویی متفاوت برایشان می چینند.
ترورهای هدفمند خلبانان ، اساتید دانشگاه ها و دانشمندان توسط تیم های عملیاتی اسرائیل ، امریکا، ترکیه و روسیه
دانشمندان و فرهیختگان هر کشوری آن سرزمین را می سازند؛ بدون آنها سخت است آباد کردن وطن؛ تجربه رفتار امریکایی ها در عراق نشان می دهد که به سرعت نخبگان سوری و محل اختفایشان شناسایی می شود. اگر قبول کنند به یکی از کشورهای نامبرده بروند که آزادند. در غیر این صورت آنها یا ترور می شوند و یا اعدام.
در این بین جنگ بر سر به دست آوردن نخبگان نیز باعث ترورها و هرج و مرج خواهد شد.
روابط متشنج با کردهای سوریه (قسد) و شروع کشمکش بین ترکیه ، روسیه ، آمریکا و بازی گردانی اسرائیل
بر اساس گزارشها نیروهای تحریرالشام که بر دمشق مسلط شدهاند، برای تسلط بر مرز عراق و سوریه وارد درگیری مسلحانه با نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد) شدند.
قسد اخیرا در پی تحولات سوریه توانست بر دیرالزور و مناطق مرزی عراق و سوریه تسلط پیدا کند.
نیروهای دموکراتیک سوریه در سال ۲۰۱۵ و در جنگ اول سوریه تشکیل شد. در بیانیه معرفی قسد، این گروه خود را ائتلافی نظامی-ملی معرفی میکند که تمام سوریها از جمله کردها، عربها، ترکمنها و آشوریها را در بر میگیرد.
قسد سابقه رابطه و همکاری با آمریکا را در جنگ سوریه دارد.
در تحولات اخیر سوریه و در درگیری جاری در دیرالزور، التحریر الشام «نیروی نیابتی» ترکیه در جنگ با کردها محسوب میشود.
ترکیه در سالهای گذشته بارها علیه نیروهای دموکراتیک سوریه حملات زمینی و هوایی انجام داده و اکنون به شدت به دنبال تثبیت موقعیت در این منطقه است.
ترکیه نیز در این زمان بی کار ننشسته است و در حالی که اسرائیل در حال اخته کردن سوریه است فارغ از هر دغدغه مشغول قلع و قمع کردها در غرب فرات است.
ارتش ترکیه در اولین روز سقوط اسد، ترکیه به منبج حمله و آن را اشغال کرد.
امریکا نیز به دنبال سناریو منطقه خودگردان کرد است؛ همان کاری که در عراق کرد و یک منطقه با توان مالی بالا ایجاد کرد که به صورت خودگردان اداره می شود. منطقه ای که نه توان جمعیتی آن اجازه می دهد به کشور یا قدرت نظامی تبدیل شود و نه پول آن به او این اختیار را می دهد که تصمیم بگیرد. این منطقه برای تمام نیازهای خود به دیگری محتاج است.
روسیه نیز بخش هایی از سوریه را تحت تسلط خود گرفته است و به دولت جولانی اعلام کرده نباید به این مناطق نزدیک شود.
یکی از دلایل پیچیده شدن شرایط سوریه در آینده نزدیک، مثلث آنکارا-دمشق و (آمریکا و کردها) خواهد بود.
آینده سوریه از 2 روز گذشته آن پیدا است
تحولات سوریه سرگیجه آور شده است. گروه شورشی تحریرالشام بر دمشق مسلط شده، در حالی که درهای همه زندانها حتی زندان صیدنایا معروف به «سلاخخانه انسان» را گشوده، اعلام کرده برای همه نیروهای نظامی رژیم اسد عفو عمومی و اماننامه صادر میکند. البته این دستور دوباره توسط جولانی رد شد و اعلام کرد به دنبال فرماندهان رژیم سابق خواهد رفت.
امریکا مدعی است به مقرهای داعش حمله میکند، ترکیه به کردهای متحد آمریکا حمله میکند و اسرائیل در جنوب سوریه پیش رفته و مناطق دیگر را به بهانه تخریب تاسیسات سوری بمباران میکند.
در طرف مقابل ایران که سالها از حکومت «بشار اسد» حمایت میکرد، ساعاتی پس از سقوط اسد گفت که انتظار دارد روابط با دمشق بر اساس «رویکرد دوراندیشانه و خردمندانه» دو کشور ادامه یابد و تهران خواستار ایجاد یک دولت فراگیر به نمایندگی از همه اقشار جامعه سوریه است.
به نظر می رسد در آینده دیگر کشوری با نام سوریه با مختصات فعلی در جهان و سازمان ملل نشناسیم یا آنکه سوریه را جزو کشورهایی بدانیم که برای معاش و دارو و چیزهای دیگر دستش جلوی رهبر هر کشوری دراز باشد و به دنبال استخوان هایی برود که برایش تکان می دهند.
انتهای مطلب
امیدوارم اینا بهتر از بشار باشن و از حرم طبق قولی که دادن مراقبت کنن. فقط دلم برای خانواده های شهدای مدافع حرم می سوزه که دستاوردهاشون از بین رفت