متن مجری رحلت امام خمینی (ره) ویژه اجرا در مساجد و مدارس
متن مجریگری ویژه مراسم رحلت امام خمینی (ره) برای اجرا در مساجد و مدارس با لحنی رسمی، احساسی و تاثیرگذار برای شما عزیزان تهیه شده است.

در این مطلب از تلنگر، چندین متن مجری رحلت امام خمینی (ره) را مشاهده خواهید کرد. این متن ها، با توجه به یک همایش رسمی تدوین شده است. در صورت نیاز میتوانید بخشهایی از آن را مطابق برنامهی خود ویرایش و اصلاح نمایید. مراسم گرامیداشت سالروز رحلت امام خمینی (ره)، مراسمی ملی است که چهاردهم خردادماه هرسال، در بسیاری از نقاط کشور برگزار میگردد.
متن مجری مراسم رحلت امام خمینی
آغاز کلام
بسم اللّه الرحمن الرحیم
«و سلامٌ قولاً من رب الرحیم»اماما!
رفتی از چشمم و دل محو تماشاست هنوز
عکس روی تو در این آیینه پیداست هنوزهر که در سینه دلی داشت به دلداری داد
دل نفرین شده ی ماست که تنهاست هنوزدر دلم عشق تو چون شمع به خلوتگه راز
در سرم شور تو چون باده به میناست هنوز
«ابوالحسن ورزی»اماما!
غم فقدان تو، چون تودهای سهمگین ما را در هم شکست. بار اندوهی چون کوه، پشتمان را خم کرد؛ آنچنان که از دل آتشفشانمان گدازههایی از واژههای سوزان روان میگردد.اماما!
درد و اندوه از دست رفتنت آنچنان شکیبسوز و تاب زداست که چشمها را در دریغ تو زار میگریاند و مویهگر به سوگ مینشاند.
ای کاش صفای زندگی با ما وداع میکرد و تو با ما وداع نمیکردی…گوهر از خاک بر آرند و عزیزش دارند
بخت بد بین که فلک گوهر ما برده به خاکامروز، سالگرد روزی است که رحیل رحلت و کاروان هجرت، گوهر گران سنگی را از صدف حیات به معراج ممات برده است و عاشقان و مشتاقان و شیفتگان او را به سوگ نشانده است.
«یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَهً مَرْضِیَّهً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی»
(سوره مبارکه فجر، آیات ۲۷ تا ۳۰)سلام بر روان تابناک نمونهی بارز تقوا و فضیلت، نشانهی کامل حقیقت، منادی انصاف و عدالت، شمع دلافروز صاحبان وحدت و طالبان سعادت، خمینی پر صلابت…
سلام بر پیشگاه مقدس حضرت ولی عصر (ع)، سلام بر روح پر فتوح شهدای گرانقدر اسلام، و درود بیکران بر مقام معظم رهبری و آرزوی طول عمر پر برکت و با عزت بر آن ستودهی بزرگوار.
سلام و آفرین و دعا و درود و ستایش نثارتان باد که اشارت و بشارتی است از جنس اشراف و اکرام. سلام و درود بر شما عزیزان، مشفقان، مشتاقان، شیفتگان، محبان و رهروان آن امام همام.
اینجانب ………… عرض خیرمقدم دارم محضر ارزشمند یکایک شما عزیزان، سروران محترم، مدعوین گرامی، خصوصا محضر ارزشمند……………. (اسامی و سمت مهمانان ویژه ذکر شود)
درود بر همهی شما عزیزان و بزرگوارانی که با گامهای باصفا و حضور خالصانهی خود، محفل ما به انوار فیض حضورتان منور و به زیور اندیشههای تابناکتان مزین گشته است.
میان برنامه
اماما!
تو رفتی قلب دریا را شکستی
دل گلهای صحرا را شکستیبه هر اندوه، ما را طاقتی بود
تو پشت طاقت ما را شکستی
«مجید مرادی»
میان برنامه (شعر)
رفتی و سر به سینۀ سینا گذاشتی
رو در بهشت حضرت زهرا گذاشتیاز یک چمن شقایق پرپر که بگذریم
یک دشت لاله را به تماشا گذاشتیصف بستهاند امت مظلومت ای امام
از آن شبی که رو به «مصلّی» گذاشتیما از تو انتظار ملاقات داشتیم
واحسرتا که وعدۀ فردا گذاشتیدیدی که اهل کوفه نبودیم و نیستیم
ما را چرا تو رفتی و تنها گذاشتی؟
«محمدجواد غفورزاده»
میان برنامه (شعر)
واحسرتا که بعد تو ماندیم و زندهایم
با هم سرود هجر تو خواندیم و زندهایمبعد از تو ای امید دل، ای آرزوی جان
باور نمیکنیم که ماندیم و زندهایمدردا که بعد غیبت خورشید انقلاب
یک آسمان ستاره فشاندیم و زندهایم
«محمدجواد غفورزاده»
میان برنامه (شعر)
مرا هر قدر ذوق رفتن و پرواز شاعر کرد
تو را اندیشهات مانای تاریخ معاصر کردمیان آیۀ والفجر یا بعد از لیالٍ عشر
تو را باید کجا خواند و کجا بایست حاضر کرد؟!به تحریف تو در ذلت نشستند و نمیدانند
که عزت را همین نام خمینی بود صادر کرد
«محسن ناصحی»
میان برنامه
امام خمینی (ره) بزرگمردی بود که با نفس روحانی خود جهان را جانی تازه بخشید و مستکبرین و ظالمان را با کلام نافذ خود مبهوت و حیران ساخت.
پس از رحلت روح خدا، مطبوعات گوناگون جهان خبر این واقعه را چنین مخابره کردند:
مجلهی اشپیگل آلمان مینویسد:
فقط [امام] خمینی(ره) بوده است که به اعتراف حتی دشمنانش در تمامی عمرش یک زندگی همراه با تواضع و دور از هرگونه تمایلات و تجملات دنیوی داشته است و کوچک ترین لکه سیاهی در شرح حال زندگیاش دیده نمی شود.
روزنامهی تایمز لندن نوشته است:
[امام] خمینی(ره) به مستضعفان جهان نشان داد که می توان در برابر ابرقدرت ها ایستاد.روزنامهی دیلی تلگراف چاپ لندن چنین میگوید:
دشمنان ایران وحشت دارند که روح آیت الله خمینی همچنان رهبری ایران را در دست داشته باشد.
رادیو بی بی سی نیز چنین میگوید:
در سراسر جهان، انقلاب اسلامی که آیت الله خمینی رهبر و مبلّغ آن بود، هنوز نیرویی غیرقابل پیش بینی در صحنه بین المللی است.
میان برنامه (فرازی از وصیتنامهی امام)
من با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جایگاه ابــدى سفر مى کنـم و به دعاى خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحیـم مى خـواهـم که عذرم را در کوتاهى خدمت و قصـور و تقصیر بپذیـرد و از مـلت امـیدوارم که عذرم را در کـوتاهى ها و قصـور و تقصیـرها بـپذیـرنـد و بـا قــدرت و تصمیـم و اراده بــه پیش بروند.
میان برنامه (شعری از امام)
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم
داد و بیداد که در محفل ما رندی نیست
که برش شکوه برم داد ز بیداد کشم
عاشقم عاشق روی تو نه چیز دگری
بار هجران و وصالت بدل شاد کشم
سالها میگذرد حادثهها میآید
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
«امام خمینی (ره)»
میان برنامه (کلام رهبر)
ارادت و محبت مردم به امام بزرگوار، صرفاً از نوع یک علقهی قلبی و احساسی و عاطفی نیست. اگرچه از لحاظ احساسات و عواطف، محبت امام در دلها موج میزند، اما این همهی مسئله نیست؛ بلکه ارادت مردم به امام بزرگوار، به معنی پذیرش مکتب امام به عنوان راه روشن و خط روشن حرکت عمومی و همگانی ملت ایران است؛ یک راهنمای نظری و عملی است که کشور و ملت را به عزت و پیشرفت و عدالت میرساند.
حسن ختام
به مصداق آیهی شریفهی «وَمَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ» بسی شایسته است از کلیهی عوامل و دست اندر کارانی که در برگزاری این مراسم پربار و ماندگار یاری و همیاری صمیمانه و خالصانه داشتهاند کمال تشکر و تقدیر را داشته باشم.
همچنین تقدیر و تشکر ویژه دارم از حضور سعادت ظهور یکایک شما عزیزان و بزرگواران که وجودتان خانهی دل را صحن گلزار است و کلبهی جان را طبلهی عطار.
قربان دوستان رئوف و مصاحبان عطوف باد
«یا رب این قافله را لطف ازل بدرقه باد»
متن مجری رحلت امام خمینی (ره)
آری همه ساله با فرارسیدن نیمه خرداد بی اختیار به یاد کلام شیوای امام خمینی می افتیم:
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم…
و او نمی دانست زمانی را که انتظار او با تنها گذاشتن ما به پایان می رسد، بار سنگینی را تا آخر عمر بر دوش ما خواهد گذاشت.
خدایا سایه ای رفت از سر …
در آستانه نیمه خرداد سال 1368 اتفاقی رخ داد که غوغایی در دل مردم ایران بر پا کرد، زلزله ای عظیم در دل های مردمی که عاشقانه گوش به فرمانش بودند، همان زمان بود که بعض ها ترکید و سر تا سر ایران و جهان که با نام و پیام امام راحل آشنا بودند، یکپارچه گریست. چرا که یار همیشه انقلاب، آن بزرگ مرد تاریخ، آن نجات دهنده بشریت از جهالت و ظلمت، به ملکوت اعلی پیوسته و یاران خود را در فراق خویش گریان و پریشان گذاشته بود.
آن بزرگمرد رفت و پیامش برای ما به یادگار ماند:
«من با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جایگاه ابــدى سفر مى کنـم و به دعاى خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحیـم مى خـواهـم که عذرم را در کوتاهى خدمت و قصـور و تقصیر بپذیـرد و از مـلت امـیدوارم که عذرم را در کـوتاهى ها و قصـور و تقصیـرها بـپذیـرنـد و بـا قــدرت و تصمیـم و اراده بــه پیش بروند.»
امام رفت، اما راه و یادش جاودانه است، او حقیقت بود و حقیقت همیشه زنده و فنا ناپذیر است و به راستی که او حقیقت همیشه زنده تاریخ است.
ساعت 20/22 روز شنبه سیزدهم خرداد ماه سال 1368، قلب بزرگمردی از مردان خدا از کار ایستاد، قلب انسانی که خورشید بر نور وجودش سر می ساید و آسمان به پاسداشت عظمتش خاکبوس پایش بود، بزرگمردی از سلاله زهرای اطهر سلام الله علیها که نرمی صدای ملکوتی اش گوش زمان را نوازش می داد و شعاع سیمای نورانی اش، روشنگر راه زندگی بود.
خدایا سایه ای رفت از سر …
او تمام هستی اش را برای تحقق هدف ها و آرمان های والای انقلاب اسلامی گذاشته بود، او تمام عمرش را برای جلب رضای خدا صرف کرده بود و قامتش را جز در برابر خداوند بزرگ، در مقابل هیچ قدرتی خم نکرده بود، بزرگمردی که زندگی اش دفتری بود گشوده برای پیمایش راه سعادت و پویش طریق کمال، مردی به وسعت همه تاریخ و به گستره همه حقیقت های هستی.
آن بزرگ مرد الهی عزت پایمال شده ملت ایران را به آن ها بازگرداند، دست شاهان ستمگر و دست غارتگران شیطان بزرگ؛ آمریکای جنایت کار را از ایران زمین، کوتاه نمود، آن مرد، اسلام را در سرزمین ایران احیا کرد، مسلمانان ایران و جهان را عزت بخشید و جمهوری اسلامی را در سرزمین ایران برپا نمود، 8 سال دفاع مقدس را فرماندهی و در مقابل همه قدرت های شیطانی شرق و غرب ایستاد.
خدایا سایه ای رفت از سر …
حال لحظه وصال آن بزرگ مرد فرا رسیده بود و باید روح خدا به خدا می پیوست. آن بزرگ مرد در حالی که در ساعات آخر عمرش، طمأنینه و آرامشی ملکوتی داشت و مرتباً شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر اکرم (ص) را زمزمه می کرد، به ملکوت اعلی پیوست.
و این گونه خبر رحلت ملکوتیاش در سراسر ایران طنین انداز شد؛« بسم الله الرحمن الرحیم. انا لله و انا الیه راجعون. روح بلند و ملکوتی پیشوای مسلمانان جهان حضرت امام خمینی (ره) به ملکوت اعلی پیوست….»
آری حضرت امام خمینی ، آن ابرمرد، آن بت شکن تاریخ ایران، با دلی آرام و قلبی مطمئن و ضمیری شاد … به ملکوت اعلی پیوست تا بغض ها در گلو شکسته و اشک ها در چشمان عاشقاناش جاری شود.
متن مجری مراسم رحلت امام خمینی (ره)
زهجر پیر جماران به غم گرفتاریم
زدرد دوری او ناله ها زدل داریمبه یمن دلبری آن نگار شهر آشوب
مرید ساقی عشقیم مست دلداریمتمام عزت ایران تصدق سر اوست
زاقتدار خمینی ست آبرو داریمهنوز هم به خدا سردر حسینیه ها
میان قاب وفا عکس یار بگذاریممیان ما همه عهدیست تا ابد باقی
که پای عهد خود از جان خویش بیزاریمبه جان فاطمه سوگند تا قیامت هم
ز حب آل علی دست بر نمی داریمبرای حفظ ولایت شهید باید شد
که همچنان شهدا بی قرار دیداریمکلام سید علی بر زمین نخواهد نماند
که در رکاب علی از تبار عماریمالا سقیفه تباران شعار ما این است
برای یاری رهبر همیشه بیداریمبه خاک چادر زهرا قسم که ماشیعه
شهید آن در و دیوار و خون مسماریمخبر زصلح حسن نیست حرف کر ب و بلاست
که مابلای زمان را به جان خریداریمدر ادامه توجه شما را به شنیدن آیه هایی از قرآن کریم جلب می کنیم.
با رفتن تو ترانه بی مفهوم است
منظومه عاشقانه بی مفهوم است
باید که چو ابر ، روز و شب گریه کنیم
لبخند در این زمانه بی مفهوم است
پاکی تو سپیده را زیر سؤال میبرد
خامه تو جریده را زیر سؤال میبرد
رایحه حضور تو، عطر نسیم کوی تو
دشت ز گل تنیده را زیر سؤال میبرد
واژه تو کتاب را، حرفِ تو شعر ناب را
قصه تو، قصیده را زیر سؤال میبرد
چشم بهخون نشستهاماز غمت ایبهار دل
صید به خون تپیده را زیر سؤال میبرد
صبر بزرگ من بر این رفتن جانگداز تو
آهن آبدیده را زیر سؤال میبرد
تا تو بودی رخنه ای برغم نبود
زخم دل را حاجت مرهم نبود
با زلالیهایت ای تفسیر عشق
عشقورزی سخت بر آدم نبود
بر سر سرچشمه آب حیات
غنچه ها را منّت شبنم نبود
آسمان آئینه دار سبزه بود
سفره را بی نانی اش ماتم نبود
عشق میجوشید در جانهای پاک
خاک ما از کربلا، هم کم نبود
مهر تو جان شرف را مینواخت
طفل خردی کمتر از رستم نبود
نور، تکراری مکرر از تو بود
ورنه با آئینه ها همدم نبود
در بهاری باغ را ماتم گرفت
در فراقت دیده ای بی نم نبود
با بهاران بازگرد ای جان جان
تا تو بودی رخنه ای بر غم نبود
ای به خالِ لب دلدار گرفتار بیا
ای انالحق زده منصور سَرِدار بیا
بلبل باغ خزان دیده این شهر غریب!
یک نفس بهر خدا جانب گلزار بیا
یوسف مصر دلم دست من و دامن تو
صف زده خیل خریدار به بازار بیا
سوی میخانه شدی دم ز لب یار زدی
ای تو از مسجد و از مدرسه بیزار بیا
»گیرماکنون غمخود نیستغمما همنیست«؟
ای همه مهر و وفا جانب غمخوار بیا
به زیارتکده پیر خرابات شدی
مست و مخمور ز جام دو لب یار بیا
پیر عرفانی ما شرع گرفت از تو چراغ
ای تو خورشید فروزان شب تار بیا
اشک میبارم ازین دیده مگر باز آئی
به تسلاّی دل و چشم گُهربار بیا
ای مسیحای زمان زخم دلم ناسور است
به شفای من دلخسته بیمار بیا
رفتی و خون ز دل و دیده من جاری شد