حواشی فیلم بی بدن چیست؟ + خلاصه داستان، بازیگران و نقد
در این مقاله به معرفی کامل فیلم بی بدن، بیوگرافی بازیگران و همچنین اتفاقات پیرامون این فیلم اجتماعی که تنها در چند هفته رخ داد، میپردازیم.

به گزارش تلنگر؛ فیلم بی بدن اولین ساخته سینمایی مرتضی علیزاده است. این فیلم که در همین ابتدا با حواشی متعددی روبه رو بود؛ به یکی از فیلمهای مهم و جنجالی جشنواره چهل و دوم فیلم فجر تبدیل شد. فیلمی کهپیش از اکران نیز فیلمنامه آن لو رفت و حسابی سروصدا به پا کرد. همچنین برخی سایتها اقدام به نقد فیلم کردند. اما موضوع چیست؟
فیلم بی بدن با مشکلات و حاشیه های فراوانی روبهرو شد، تا جایی که عوامل سازنده فیلم بی بدن بدون حضور بازیگران در نشست خبری حضور یافتند.
خلاصه داستان فیلم بی بدن
فیلم بی بدن ساخته مرتضی علیزاده فیلمی جنایی است که از یک پرونده قضایی مهم الهام گرفته است. آنطور که از خبرهای رسمی میآید فضای فیلم به یک پرونده معروف جنایی دهه ۹۰ اشاره دارد. پرونده قتل غزاله شکور به دست آرمان عبدالعالی که چندین بار تا مرحله اجرای حکم رفت و برگشت. غزاله شکور دختر ۱۹ سالهای بود که در ۱۲ اسفند ۱۳۹۲ از خانه خارج شد و پس از آن ناپدید گردید و هرگز اثری از او یافت نشد، پس از گزارش مفقودی توسط خانواده شکور، تحقیقات پلیس نشان داد که غزاله به قصد دیدار با آرمان عبدالعالی، دوستپسر خود از خانه خارج شده و پس از آن ناپدید شدهاست.
عبدالعالی در بازجوییهای اولیه اعتراف کرد که غزاله بابت مهاجرت تصمیم داشته تا رابطه خود با او را خاتمه دهد و در نتیجه این تصمیم بین آنها درگیری روی میدهد و که در پی آن به سر غزاله ضربه وارد شده و از هوش میرود
حواشی فیلم سینمایی بی بدن
حاشیههای فیلم بی بدن از روزهای آخر دی ماه ۱۴۰۲ آغاز شد. جایی که سایت مشرق نیوز با اطلاعات کامل از فیلمنامه و سیر داستانی فیلم خواستار توقف پخش آن شد؛ آنطور که این سایت ادعا کرده است فیلم بیبدن یک اثر جسور در نشان دادن جزئیات یک پرونده مهم قضایی است و ادعا کرده که خانواده عبدالعالی نسبت به ساخت این فیلم راضی نیستند.
فشارها برای حذف این فیلم از فهرست آثار حاضر در جشنواره تا جایی بالا گرفت که برخی از نویسندگان توییتری که سابقه پروندهسازی برای فیلمها دارند بدون تماشای فیلم آن را اثری ضد امنیت ملی معرفی کردند.
اما دیگر شایعات فیلم بی بدن در رابطه با سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و موسسه تصویر شهر که سرمایهگذار این فیلم است، تنها به این شرط فیلم در بخش مسابقه پذیرفته میشود که اجازه استفاده از برج میلاد و سینما ملت را به مسئولان جشنواره برای سینمای رسانهها میدهند.
اعترافات آرمان عبدالعالی در بازداشت
عبدالعالی در اولین بازجویی های که از او شد صحنه را اینگونه توصیف کرد که پس از هل دادن غزاله سر دختر دچار ضربه میشود، اینجاست که آرمان چندین بار با میله فلزی بارفیکس به سر غزاله میزند و پس از آن جسدش را در کیسه پلاستیکی پیچیده و به سطل زباله میاندازد اما بعداً این اعترافات را پس گرفت و وارد آمدن ضربه به سر غزاله را ناشی از سر خوردن او در راهپله دانست و مدعی شد که از ترس بدنش را معدوم کردهاست.
در طول محاکمه، عبدالعالی در طی سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ دستکم دوبار حکم قصاص محکوم شد که هر بار اعدام به تعویق افتاد در یکی از این موارد حکم اعدام عبدالعالی در پای چوبه دار متوقف شد، خانواده شکور به او مهلتی یکماهه دادند تا به محل رهاسازی بدن غزاله اعتراف کند اما در همین حال وکیل عبدالعالی با توسل به این که حساب کاربری فیسبوک غزاله دوباره بازگشایی شده بود و همینطور خانوادهاش برای او از دانشگاه مرخصی تحصیلی گرفته بودند مدعی بی گناهی موکلش شد و درخواست اعاده دادرسی را مطرح کرد.
سرانجام در سحرگاه ۳ آذر ۱۴۰۰ حکم اعدام آرمان عبدالعالی در زندان رجایی شهر اجرا شد.
چند روز پس از اعدام عبدالعالی، پدر او مجدداً این ادعا را تکرار کرد. به گفتهٔ او پنج شاهد در دادگاه شهادت داده بودند که غزاله شکور را در مقاطع زمانی و مکانهای مختلف رویت کرده بودند. او مدعی شد آخرین شاهد اعلام کرده بود که غزاله را بر روی ویلچر و با یک مرد پاکستانی در بیمارستان هلال احمر ایرانیان در دبی دیده و آن دختر خود را «غزاله» معرفی کردهاست.
معرفی بازیگران فیلم بی بدن
الناز شاکردوست و نوید پورفرج به عنوان بازیگران اصلی بی بدن معرفی شدهاند. سروش صحت، گلاره عباسی و پژمان جمشیدی از دیگر بازیگران این سریال هستند.
الناز شاکر دوست در فیلم بی بدن
الناز شاکردوست که در دهه اخیر با بازی در آثار مهم سینمایی از جمله شبی که ماه کامل شد و ابلق توجه منتقدان را به خود جلب کرده است در جدیدترین فعالیتش یکی از نقشهای اصلی فیلم بی بدن را به عهده گرفته است.
نوید پورفرج در فیلم بی بدن
نوید پورفرج که با بازی در فیلم مغزهای کوچک زنگ زده نامش را به عنوان یک استعداد خوب در سینمای ایران معرفی کرده بود با بازی در آثار مهمی چون زالاوا و مغز استخوان ثابت کرد یکی از بازیگران درجه یک آینده سینمای ماست. بازی او در فیلم بی بدن میتواند به نقطه عطف کارنامه کاری پورفرج تبدیل شود.
سروش صحت در فیلم بی بدن
فیلم «گیجگاه» آخرین فیلمی است که با بازی سروش صحت در سینماها اکران شد و او امسال با فیلم «بی بدن» ساخته مرتضی علیزاده در چهلودومین جشنواره فیلم فجر حضور دارد. براساس عکسی که از نقش صحت در این فیلم منتشر شده، به نظر میرسد نقشی متفاوت را به کارنامهاش اضافه کرده و باید دید در این نقش چطور ظاهر شده است.
فیلم «بی بدن» براساس داستانی واقعی به یکی از جنجالیترین پروندههای جنایی چند ساله اخیر پرداخته و یکی از فیلمهای کنجکاویبرانگیز این دوره از جشنواره به حساب میآید. صحت علاوه بر اینکه امسال در فیلم «بی بدن» به عنوان بازیگر حضور دارد، دومین فیلماش «صبحانه با زرافهها» را هم کارگردانی کرده که قرار است در چهلودومین جشنواره فیلم فجر به نمایش دربیاید.
عوامل سازنده و کارگردان فیلم بی بدن
کاظم دانشی کارگردان مستعد و جوان ایران که پیش از این فیلم علفزار را ساخته بود، فیلمنامه بی بدن را نوشته و مصطفی احمدی که سابقه تهیه فیلم درخت گردو را در کارنامه دارد و با مهران مدیری برنامههایی نظیر دورهمی را تولید کرده، به عنوان تهیه کننده این اثر حاضر است. مهدی سعدی تدوینگر این فیلم است و حبیب خزاییفر آهنگساز مطرح سینما که شاهکار موسیقی زخم کاری از یادگاریهای اوست، آهنگسازی این فیلم را بر عهده دارد.
نشست خبری عوامل سازنده فیلم بی بدن بدون حضور بازیگران فیلم
همچنین نشست خبری که در روز 13 بهمن 1402 برای فیلم بی بدن برگزار شد بدون حضور الناز شاکر دوست پیش رفت. نشست خبری فیلم «بی بدن» در روز ۱۳ بهمن؛ دومین روز از جشنواره فیلم فجر با حضور سید مصطفی احمدی تهیه کننده، کاظم دانشی نویسنده، حبیب خزایی فر موسیقی، مهدی صیاد چهره پرداز، مرتضی علیزاده کارگردان، مهدی سعدی تدوینگر، مهران ممدوح مدیرفیلمبرداری، امیر زاغری طراح صحنه و اصحاب رسانه در مرکز همایشهای برج میلاد برگزار شد.
در حاشیه این نشست که هیچ کدام از بازیگران حضور نداشتند، عوامل در صدد حمایت از فیلمنامه برآمدند. تعدادی از عوامل فیلم «بی بدن» بدون حضور بازیگران در سالن نمایش فیلم برج میلاد مقابل خبرنگاران آمدند و پاسخگوی سوالات آنها شدند.
کاظم دانشی نویسنده فیلم «بیبدن» گفت: «بی بدن» از چند پرونده مشابه این چنینی نوشته شده و شایعههایی وجود دارد که از یک پرونده خاص بوده اما این طور نیست و همچون فیلمنامه «علفزار» از روی چند پرونده نوشته شده است.
او درباره نادیده گرفته شدن فیلم در بخش سودای سیمرغ گفت: سینمای اجتماعی به مرحلهای رسیده که هرچه بخواهید بگویید به یک جا ربط پیدا میکند و اگر دنبال حقیقت باشی، تبدیل به جنجالگر و یاغی میشوی. من بچه این مملکت هستم و برای فیلمهایم میجنگم و میخواهم به اندازه خودش به آن بها بدهند.
او افزود: ما درباره حضور فیلم در جشنواره با شخص آقای امینی صحبت کردیم و بعد، ۲۳ آذر فیلم را کلید زدیم و در تاریخ مقرر هم شسته و رفته آن را تحویل دادیم. در صورتی که فیلمهایی که از سال قبل آماده بود الان ناقص نمایش داده شده است.
وی گفت: من نمیگویم که بنهور ساختهایم، ادعایی نداریم. شبی که قرار بود فیلم در میان فیلم اولیها باشد میخواستیم فیلم را از جشنواره خارج کنیم ولی گفتند سوار کشتی شدهای و نمیتوانید خارج شوید. هرچه گفتیم سال آینده سوار کشتی میشویم، گفتند نه، کشتی سوراخ میشود.
وی با اشاره به واکنشهای شب قبل الناز شاکردوست تاکید کرد: در جای خود از همراهیهای سازمان سینمایی قدردانی میکنم ولی اینطور نباشد که اگر اعتراض هم کردیم برخی رسانهها موضع بگیرند. سوال من این است که چرا باید فیلمنامه ما را قبل از اکران منتشر کنند؟ به چه حقی این اتفاق افتاده؟
او ادامه داد: ایران و این مملکت برای ما مهم است. جشنواره فجر برای همه ما مهم است. قبل از فیلم به همه گفتیم که فیلم را به فجر میدهیم و همه قبول کردند. ما فیلمی آبرودار و در شأن جشنواره و مخاطب آن، ساختیم نه فیلمی با پرده سبز که با تغییر سانس به جشنواره برسد. من با آقایان عباسیان و نیرومند صحبت کردم و میدانم که این فیلم توسط هیات انتخاب برگزیده شده بود ولی بخاطر یکسری دعواها در این بین، فقط فیلم قربانی شد.
در این نشست مرتضی علیزاده، کارگردان فیلم هم تاکید کرد: ما یک فیلم اجتماعی ساختیم که در یک بستر اجتماعی رخ میدهد و سعی کردیم بدون قضاوت باشیم و آنچه را در جامعه هست، روایت کنیم. فیلم ما در جایگاه قضاوتکردن نایستاده.
نظر منتقدان درباره فیلم بی بدن
سید مهرزاد موسوی یک منتقد سینمایی درباره مضوع فیلم چنین گفت: اجازه بدهید این یادداشتک چند پاره باشد؛ یک- مایه تاسف عمیق است که این همه سوژه جذاب، این همه درام دستنخورده، این همه سال در پستوهای آرشیو قوه قضاییه خاک خورده و حالا کم و محدود میشود به آنها دسترسی داشت و برایش فیلمنامه نوشت و روی پرده دید. آنقدر اندک که صحنه شروع فیلم و نمایش اعدامش، نفسگیر از آب دربیاید. آنقدر پر التهاب و جذاب که ۱۲۰ دقیقه روپا بماند و کمتر کسی سالن را ترک کند و متوجه زمان طولانی این درام بی بدن نشود.
مورد دوم _ پلات فیلم، خَلقا، خُلقا و منطقا همان فیلم درخشان «علفزار» (کاظم دانشی) است. با همان جنس آغاز، همان مدل کشش، همان سوژههای نایافته و دیریافته و همان التهاب ولی با پایانی بهتر از نسخه اصلی خود. جالب آنکه کاظم دانشی خودش سوژهها را از لای پروندههای قوه قضاییه بیرون کشیده، خودش فیلم را نوشته، خودش مجوز و تایید ساختش را از قوه گرفته، خودش بازیگردانی کرده، ولی خودش در پشت دوربین به عنوان «کارگردان» نیست.
دقیقا همین نکته کوچک کلید برخی ضعفهای فیلم در روایت و تنه اصلی را رقم میزند. دانشی، هم نخواسته زحمت فیلمنامه و سوژه و مجوزش به باد برود، هم نخواسته تجربه علفزار را دوباره تجربه کند. هم برای هدایت تیم بازیگریِ قدر فیلم وسوسه شده، هم نخواسته دردسر دکوپاژ را به جان بخرد. نتیجه اینکه اگر بتوان فیلم را بدون «کاظم» تصور کنیم، یک موفقیت بزرگ و کمنظیر برای کارگردانش در اولین فیلم است .
سه_ تقریبا بازی تمامی بازیگران فیلم بالاتر از استاندارد است؛ همین باعث شده تا بازی پورفرجِ بیبدن، همانند جمشیدیِ علفزار در یک نقش واحد (بازپرس پرونده) آنقدرها به چشم نیاید. صحت اگرچه به فراخور نقش و لزوم قصه، مرد مهجور داستان است، اگرچه متوجه شغلش نمیشویم، ولی در لحظه یاد کردن از عروسی دخترش (بدون لو دادن داستان) سکانس را یکتنه نجات میدهد.
لحظهای که میتوانست به سکانسی مضحک بدل شود، با بازی صحت، یکی از احساسیترین لحظهها از آب درمیآید و این هنر بازیگری اوست. این فشار بازی و رقابت درون تیمی، روی بازی جمشیدی و عباسی هم اثر گذاشته و نتیجه، تماشای بازیهایی با استاندارد بالاست و شاید برای همین باشد که ضعف یکلحظهای هم به چشم میآید.
چهار_ گمان من این است که مدل تهیه و تولید این فیلم (۱۷ ساعت کار در روز) و پیچیدگی نقش و اهمیت آن در پیشبرد داستان، فشار روحی مضاعفی بر الناز شاکردوست وارد کرده. زحمت و عرقریزان روحی که برای رسیدن/نزدیک شدن به این کاراکتر کشیده، باعث شده تا حذف فیلمش از بخش سودای سیمرغ را تحمل نکند و آنطور اعتراضش را بیان کند و حاشیه بسازد.
حالا این رفتار را به یک اعتراض تبلیغاتی برای وایرال کردن یا دیده شدن تقلیل دادن، اوج بیانصافی است وقتی هنوز فیلمش دیده نشده. به زعم من، شاکردوست اگرچه بهترین بازیگر فیلم نیست، اگرچه این فیلم بهترین بازی دوران کاریاش نیز نیست، ولی صحنههای درخشان (همچون صحنه دادگاه) دارد که نشان میدهد او چقدر از شاکردوست گذشته فاصله گرفته و بازیگرتر شده است!
پنج_ فیلم بیبدن، نگاه و رویکرد مشخصی دارد؛ حرفهای تندش درباره «فضای مجازی و جوگیری مردم و ارتباط دختر/پسری و تربیتی» را در دل قصه صریحش میزند. بسیار هم جانبدارانه آن را بیان میکند. از نظر دیگر، نگاهش به حکم قصاص و اعدام، نگاه سرراست و تیزی است. همه این فکتها یعنی فیلم بطور مستقیم در خدمت یک ایدئولوژی پذیرفته شده و حاکمیتی است و… و دقیقا تفاوت علفزار و بیبدن در همین نقطه شکل میگیرد؛ علفزار در مواجهه با حکم و قانون و منطق، خوددارانهتر عمل میکرد، حتی ایرادات و ضعفهای قانون را ریز و آرام به چالش میکشید، کنایه میزد و رد میشد پس فیلم همراهکنندهتر و موفقتری نسبت به نمایش گردننهاده و سربهزیر بیبدن بود.
با این حال برای تمامی موارد بالا، نشد که کاظم دانشی را از دل داستان و حتی فرم فیلم بیرون بکشیم و توقعمان را با اثر اول «مرتضی علیزاده» تنظیم کنیم، نه قیاس با فیلم دادگاهی دوم دانشی؛ و البته که این ایراد هم به همه ما وارد است.
پایان مطلب/س.آ