به گزارش تلنگر؛ در یک رویداد تکاندهنده مردی میانسال که سال گذشته در ورامین همسر ۵۰ ساله خود را به قتل رسانده بود در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. فرزندان این زوج که جسد مادر خود را در خانه پیدا کرده بودند در اظهاراتشان به پلیس گفتهاند پدرشان با مادر اختلاف شدیدی داشته و تنها مظنون این جنایت است. آنها همچنین به مقامات قضایی اعلام کردهاند که به دلیل همین اختلافات احتمال میدادند چنین حادثه تلخی رخ دهد. با توجه به این اظهارات و دیگر شواهد موجود در پرونده قاضی پرونده وارد رسیدگی به اتهامات وارده به متهم شده است.
مردی که به قتل همسرش اعتراف کرده است در حالی که از عشق عمیق خود به او سخن میگوید انگیزه قتل را عصبانیت آنی بیان میکند. این اظهارات ابعاد روانشناختی این پرونده را بیش از پیش برجسته کرده است. کارشناسان معتقدند که بررسی دقیقتر وضعیت روحی و روانی متهم میتواند به کشف ابعاد پنهان این جنایت کمک کند.
با اعتراف هولناک مرد میانسال به قتل همسر خود گف: من او را دوست داشتم و هیچ اختلافی نداشتیم. من در حق همسرم خیلی خوبی کردم او حدود ۲ سال قبل به بیماری سرطان مبتلا شد و من تمام وقت مثل یک پرستار از او مراقبت کردم.
وی افزود: در کنار بیماری عصاب و روانی که خودم دارم همیشه مواظب او بودم و زندگی خوبی داشتیم. اختلاف و بحث و درگیری در هر خانهای و بین هر زوجی وجود دارد اما من عاشق همسر و فرزندانم بودم و دلیلی برای قتل او نداشتم.
دادگاه با توجه به مجموع ادله و مستندات موجود در پرونده از جمله اعترافات متهم و درخواست قصاص اولیای دم حکم قانونی خود را صادر کرد. بر اساس این حکم متهم به جرم قتل عمد همسرش به قصاص نفس محکوم شناخته شد.
پس از صدور حکم قصاص متهم با اعتراض به این رأی،مدعی شد که به دلیل بیماری اعصاب و روان در زمان وقوع جرم قادر به کنترل اعمال خود نبوده است. وی با ارائه اسناد و مدارک پزشکی درخواست رسیدگی مجدد به پرونده خود را مطرح کرد. در نهایت دیوان عالی کشور با پذیرش این اعتراض حکم صادره را نقض و پرونده را برای رسیدگی مجدد به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری ارجاع داد.
مرد میانسال که برای دومین بار در دادگاه حاضر شده بود در تشریح جزییات قتل همسرش انگیزهای جدید را مطرح کرد: همان طور که قبل گفتم من عاشق او بودم و حدود ۲ سال به علت داشتن سرطان مراقبت می کردم و برای بهبودیاش خیلی هزینه کردم اما آن شب به همسرم گفتم که مقداری پول به من قرض بده تا خرید کنم و او اصلا توجهی نکرد و باز با گوشی تلفنش سرگرم بود.
وی افزود: یک بار دیگر به او گفتم کارت بانکی ات را بده چون من پول ندارم ولی هیچ توجهی نداشت من هم خیلی عصبانی شدم گوشی را از او گرفتم و گذاشتم زیر بالشتم و خوابیدم یه مدت گذشت نمیدانم که ناگهان احساس کردم کسی بالای سرم ایستاده است همان لحظه وحشت زده چشمانم را باز کرد و دیدم همسرم با چاقو بالای سرم ایستاده است. یک لحظه فکر کردم روح است و میخواهد مرا بکشد آنقدر ترسیده بودم که اصلاً فکر نکردم که کی و چی جلویم است و فقط چاقو را از دستش گرفتم و با همان چاقو او را زدم.
در آن لحظه دچار یک بحران روحی شدید شده بودم و نمیتوانستم خودم را کنترل کنم. اکنون که به خودم آمدهام از عمق وجودم پشیمانم و از خانواده مقتول طلب بخشش دارم.
با شنیدن آخرین دفاعیات متهم، قضات دادگاه بار دیگر برای صدور حکم مناسب وارد شور شدند.