سیاست خارجی

مشکل غرب با ایران چیست؟ / چرا غرب با عبور کریدورهای حمل‌ونقل بین‌المللی از خاک ایران مخالفت و سنگ‌اندازی می‌کند؟  

ریدورهای ترانزیتی بین‌المللی تنها راه‌های ارتباط جغرافیایی – اقتصادی میان کشورها نیستند بلکه بر نظم بین‌المللی و همچنین قدرت‌افزایی کشورها تاثیر می‌گذارند. در چنین شرایطی، نبود ایران در کریدورهای ارتباطی بین‌المللی خسارتی جبران‌ناپذیر برای جایگاه ایران در منطقه و جهان خواهد بود.

علی اکبر دارینی خبرنگار و کارشناس سیاسی و اقتصادی در یادداشتی که در صفحه فضای مجازی خود منتشر کرد و برای پایگاه خبری تلنگر پیاده سازی شده نوشت: مشکل غرب با ایران چیست؟

دالان‌های حمل‌ونقل بین‌المللی ابزاری برای ایجاد موازنه استراتژیک و راهی برای آبادانی و افزایش قدرت‌ کشورها هستند. ایران دارای موقعیت جغرافیایی راهبردی و ممتاز است که در مسیر شاه‌راه‌های غرب آسیا جای گرفته است. به همین دلیل، ایران از ظرفیت بالقوه بالایی برای ترانزیت کالا از شرق به غرب و از شمال به جنوب برخوردار است.

ایران راه مناسبی برای دسترسی روسیه به عربستان، هند و شرق آسیاست و راهی به‌صرفه برای دسترسی هند و کشورهای آسیای جنوب شرقی به روسیه و اروپاست. همچنین ایران، راهی به‌صرفه برای دسترسی کشورهای قفقاز و آسیای میانه به خلیج فارس و آب‌های آزاد است.

عبور شاه‌راه‌های حمل‌ونقل بین‌المللی از درون یک کشور باعث می‌شود ضریب امنیتی آن کشور بالا رود. عبور این شاه‌راه‌ها از خاک ایران یک فرصت تاریخی برای اشتغال‌زایی، درآمدزایی، قدرت‌افزایی و کم‌اثر کردن تحریم‌ها است اما کنار گذاشته شدن ایران از کریدورها باعث تشدید انزوای ایران، جلوگیری از رشد اقتصادی و کاهش امنیت آن خواهد شد.

طرح‌های استراتژیکی که آمریکا و هم‌پیمانان آن برای غرب آسیا آماده کرده‌اند نشان از آن دارند که هدف آنها کنار گذاشتن ایران از کریدورهای استراتژیک است تا ایران ما نتواند از جایگاه جغرافیایی و ژئوپلتیکی خود برای آبادانی، رشد اقتصادی و تامین منافعش بهره ببرد.

قرار گرفتن ایران در مسیر دالان‌های حمل‌ونقل بین‌المللی از نان شب برای ایران واجب‌تر است. این کار برای ایران زمین، برای مردم ایران و برای نسل‌های آینده ضروری است. کسی که با جمهوری اسلامی هم مخالف باشد نمی‌تواند با جای گرفتن ایران جان در کریدورهای ارتباطی بین‌المللی مخالف باشد (مگر آن که دل در گرو ایران نداشته باشد و خائن به میهن باشد).

غرب نمی‌خواهد ایران در مسیر این کریدورها باشد. این سند آشکار دیگری از دشمنی غرب با ایران زمین و مردم ایران است، نه تنها دشمنی با جمهوری اسلامی.

کریدور بین‌المللی شمال – جنوب

«کریدور بین‌المللی شمال – جنوب» (International North South Transport Corridor) – INSTC – بر پایه این اندیشه استوار است که جابجایی کالا از شرق و جنوب آسیا به اروپا را بسیار کوتاه می‌کند و از هزینه‌های حمل‌ونقل می‌کاهد. این راه‌گذر حمل‌ونقل از مهم‌ترین شاه‌راه‌های ارتباطی نیم‌کره شرقی به شمار می‌رود.

بنیان‌گذاران این شاه‌راه روسیه، ایران و هند هستند.

«کریدور بین‌المللی شمال – جنوب» یک شبکه دریایی – ریلی – جاده‌ای به درازای 7200 کیلومتر است که بندر بمبئی هند را از راه ایران و آذربایجان به مسکو و سپس به بندر سن‌پیترزبورگ روسیه و شمال اروپا پیوند می‌دهد.

جابجایی بار از راه دریا از بندر بمبئی هند به بندر سن‌پیترزبورگ روسیه از راه کانال سوئز، دریای مدیترانه، اقیانوس اطلس و دریای بالتیک بیش از 16000 کیلومتر (8675 مایل دریایی – 8,675 nautical miles) است. اما «کریدور بین‌المللی شمال – جنوب» از راه ایران (دریا و خشکی) این مسیر را به 7200 کیلومتر کاهش می‌دهد، یعنی مسافت را به کمتر از نصف کاهش می‌دهد و 30 درصد از هزینه‌های حمل‌ونقل می‌کاهد.

وانگهی، جابجایی کالا اکنون از بندر بمبئی هند تا بندر سن‌پیترزبورگ روسیه از راه دریا 40 روز اما از راه «کریدور بین‌المللی شمال – جنوب» نزدیک به 25 روز (15 روز کمتر) به درازا می‌کشد.

«کریدور بین‌المللی شمال – جنوب» از ایران تا روسیه به چهار شاخه تقسیم می‌شود: 1- راه ریلی از ایران به آذربایجان و سپس روسیه 2- راه زمینی از ایران به ارمنستان، گرجستان و سپس روسیه، 3- راه ریلی از ایران به ترکمنستان، قزاقستان و سپس روسیه و 4- راه دریایی (کاسپین) از ایران به روسیه.

به سرانجام رسیدن راه‌آهن دالان شرقی در «کریدور بین‌المللی شمال – جنوب» (چابهار – زاهدان – میلک – مشهد – سرخس) می‌تواند فقر را از شرق ایران بزداید. زیرساخت ریلی شرق کشور امکان دسترسی به معادن ارزشمند و بهره‌برداری از آنها در شرق ایران را آسان و مقرون به صرفه کرده و همچنین زمینه را برای سرمایه‌گذاری در فعال‌سازی معادن غنی در شرق کشور فراهم خواهد کرد.

فعال شدن «کریدور بین‌المللی شمال – جنوب» یکی از راه‌های دور زدن تحریم‌ها و خارج کردن ایران از انزوای ژئوپلیتیکی، سیاسی و اقتصادی است.

قرارداد 10 ساله هند و ایران در 24 اردیبهشت 1403 (13 می 2024) برای تجهیز و بهره‌برداری از بندر شهید بهشتی چابهار برپایی «کریدور بین‌المللی شمال – جنوب» را یک گام دیگر پیش برد. اما تحریم‌های آمریکا و تن دادن هند به فشارهای آمریکا (به دلیل مبادلات تجاری گسترده هند با آمریکا و …) – همواره یکی از موانع برای شکوفایی این بندر بوده است.

از توسعه بندر چابهار بمب اتم درنمی‌آید بلکه آبادانی، پیشرفت و رشد اقتصادی درمی‌آید. مخالفت کینه‌توزانه و فعالانه آمریکا با توسعه بندر چابهار و مخالفت آن با گذر دالان‌های حمل‌ونقل بین‌المللی از خاک ایران دشمنی با 90 میلیون ایرانی است، نه فقط با جمهوری اسلامی. آنها آبادانی، پیشرفت، رفاه و رشد اقتصادی 90 میلیون ایرانی را هدف گرفته‌اند.

منطق اقتصادی حکم می‌کند که همه کشورها از «کریدور بین‌المللی شمال – جنوب» پشتیبانی کنند اما آمریکا و دیگر دولت‌های غربی و همچنین شماری از دولت‌های منطقه‌ مانند ترکیه بر کنار گذاشتن ایران از دالان‌های استراتژیک پافشاری می‌کنند.

اما این دولت‌مردان ایران هستند که با خردمندی بایستی ایران را بیمه کنند و با پیوند دادن منافع اقتصادی ایران با دولت‌هایی که از این کریدور سود می‌برند اقتصاد کشور را تحریم‌ناپذیر نماید و راه را برای آبادانی و پیشرفت ایران هموار سازند.

چابهار نقش کلیدی در «کریدور بین‌المللی شمال – جنوب» و پیوند کشورهای آسیای میانه و قفقاز به اقیانوس هند دارد. چابهار نه تنها می‌تواند استان سیستان و بلوچستان را از فقر و عقب‌ماندگی نجات دهد بلکه می‌تواند برای ایران درآمدزایی ایجاد کند و کشور را از فروش نفت بی‌نیاز سازد.

مزیت‌های اقتصادی «کریدور بین‌المللی شمال – جنوب» برای ایران قابل‌چشم‌پوشی نیست. فعال‌سازی آن سالیانه بیش از 20 میلیارد دلار برای ایران درآمدزایی خواهد داشت.

عملیاتی کردن این مسیر ترانزیتی نه تنها جابجایی کالا میان شمال و جنوب را آسان خواهد کرد و درآمد سرشار به ایران سرازیر خواهد کرد بلکه به اهمیت استراتژیک ایران برای هند و چین خواهد افزود و کریدورهای رقیب – به‌ویژه «دالان فراخزر»، «دالان زنگزور»، «دالان ترانس افغان» و «دالان لاجورد» _  را تحت تاثیر قرار داده و از اهمیت آنها خواهد کاست.

«کریدور بین‌المللی شمال – جنوب» مهمترین دالان استراتژیکی است که با توسعه اقتصادی، سرنوشت ایرانیان و سرنوشت نسل‌های آینده آن گره خورده است. تکمیل این شاه‌راه از نان شب برای ایران واجب‌تر است.

عبور «کریدور بین‌المللی شمال – جنوب» از خاک ایران به جمهوری اسلامی ایران قدرت خواهد بخشید و تحریم‌ها را ناکام خواهد گذاشت. کامیابی این دالان پیشرفت و آبادانی ایران را تضمین خواهد کرد و شکست آن ایران را دچار عقب‌ماندگی تاریخی خواهد نمود.

آینده ایران و ایرانیان به «کریدور بین‌المللی شمال – جنوب» گره خورده است. تثبیت این کریدور و تبدیل ایران به شاه‌راه ارتباطی مهمتر از درآمدهای ترانزیتی آن خوهد بود.

در محافل بین‌المللی از دالان‌های ارتباطی به عنوان «جنگ کریدورها» نام می‌برند. بودن یا نبودن ایران در کریدورهای استراتژیک بر سرنوشت ایران و نسل‌های آینده اثر خواهد گذاشت. دالان‌های ارتباطی می‌توانند از ایران تهدیدزدایی نماید.

هرچه ایران در دالان‌های ترانزیتی بیشتری حضور داشته باشد، امنیت آن بیشتر تقویت خواهد شد، تحریم‌ها کم‌اثرتر خواهند شد، فقر از ایران رخت بر خواهد بست و درآمدزایی (ارزآوری) به ایران سرازیر خواهد شد.

فردا درباره کریدورهایی که ایران را دور می‌زنند خواهم نوشت و پس‌فردا راه‌کارها را برخواهم شمرد.

کریدور میانی یا فراخزر

«کریدور میانی یا فراخزر» (Trans-Caspian Corridor) چین را از راه قزاقستان، دریای کاسپین، آذربایجان، گرجستان و ترکیه به اتحادیه اروپا پیوند می‌دهد. این کریدور دربرگیرنده 4256 کیلومتر راه‌آهن و 508 کیلومتر راه آبی است.

«کریدور فراخزر» یک کریدور رقیب برای ماست چون ایران را کنار می‌زند.

حمل‌ونقل بین‌المللی از «کریدور فراخزر» با مسیر چندشاخه «ابتکار کمربند – جاده» چین ناسازگار نیست اما ترکیه هوشمندانه در پی اهداف استراتژیک خودش می‌باشد و تلاش کرده است این کریدور را با «کریدور زنگزور» همخوان کند و بدینگونه اهداف ژئوپلتیکی و نوعثمانی‌گرایی خود را دنبال کند.

با تثبیت «کریدور فراخزر»، وابستگی کشورهای آسیای میانه و قفقاز به روسیه و ایران کاهش خواهد یافت.

این کریدور کشورهای قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان را دور می‌زند. چین درباره «کریدور فراخزر» به دلایل سیاسی، استراتژیک، اقتصادی و فنی ملاحظات دارد و «کریدور شمالی» (مسیر ریلی که از مغولستان و روسیه به اروپا می‌رود) را ترجیح می‌دهد اما پس از آغاز جنگ اوکراین به «کریدور فراخزر» روی خوش نشان داده است.

اما «کریدور فراخزر» عملا «دالان اقتصادی چین – آسیای میانه – آسیای غربی» – که از ایران می‌گذرد – را تضعیف می‌کند. بنابراین، «کریدور فراخزر» نقشه ترکیه، آذربایجان و دیگران علیه منافع ملی ایران است. آنها نمی‌خواهند که ایران به «هاب ترانزیت» جهان تبدیل شود. وابستگی اقتصادی شرق، غرب، شمال و جنوب به ایران به وزن ژئوپلتیکی آن خواهد افزود و آنها این را نمی‌خواهند.

هدف اصلی ترکیه از «کریدور فراخزر» پدید آوردن یک مسیر چندوجهی جایگزین است که کشورهای ترک‌زبان را به هم پیوند ‌دهد، منافع سرشار اقتصادی برای ترکیه به ارمغان آورد و ایران را دور زند.

دالان زنگزور

«دالان زنگزور» نامی خودساخته برای یک دالان ترابری پیشنهادی است که آذربایجان و ترکیه به‌دنبال ساخت آن هستند اما بسیاری آن را یک پروژه استعماری با اهداف ژئوپلتیک می‌دانند و نام «دالان تورانی ناتو» بر آن نهاده‌اند.

اگر «دالان زنگزور» ساخته شود، این دالان به آذربایجان – از طریق استان «سیونیک» ارمنستان – دسترسی بلامانع به منطقه خودمختار نخجوان خواهد داد.

ایران 44 کیلومتر مرز مشترک با ارمنستان دارد و از راه ارمنستان به گرجستان و دریای سیاه دسترسی پیدا می‌کند. اکنون رقبا و دشمنان ایران می‌خواهند مرزهای جغرافیایی را تغییر دهند و دسترسی مستقیم ایران به ارمنستان را قطع کنند.

«دالان زنگزور» در پی ایجاد تغییرات ژئوپلتیکی در مرزهای ایران است. هدف آذربایجان و ترکیه اشغال استان «سیونیک» در جنوب ارمنستان است به‌گونه‌ای که ارمنستان کنترلی به بخش جنوبی خاک خود نداشته باشد و آذربایجان بی‌واسطه به نخجوان متصل شود.

این دالان استان آذربایجان شرقی ایران را از مسیر ترانزیت ترکیه به باکو حذف خواهد کرد. ایران و ارمنستان مخالف ساخت دالانی که زیر حاکمیت ارمنستان باشد نیستند اما با دالانی که حق حاکمیت ارمنستان را نادیده بگیرد سخت مخالفند.

اگر «دالان زنگزور» بر پایه تفسیر آذربایجان و ترکیه به سرانجام برسد، ایران مرز خود با ارمنستان را از دست خواهد داد. آنگاه، ایران برای گذر به ارمنستان باید از جایی بگذرد که در کنترل آذربایجان است و باید از باکو اجازه بگیرد. آنگاه ارتباط زمینی ایران با ارمنستان قطع خواهد شد و مزیت ژئوپلتیکی ایران ـ که آن را به منطقه اورآسیا پیوند می‌دهد ـ دچار گسست خواهد شد.

در آن صورت، از مزیت ژئوپلتیکی ایران کاسته و به مزیت ژئوپلتیکی رقبای ایران، یعنی آذربایجان و ترکیه، افزوده خواهد شد. «دالان زنگزور» با تعبیر آذربایجان و ترکیه یک تغییر مهم ژئوپلتیکی به زیان ایران خواهد بود.

«دالان زنگزور» یک برهم‌خوردگی ژئوپلتیکی است که از قدرت ملی ایران خواهد کاست و منافع حیاتی ایران را قربانی خواهد کرد. «دالان زنگزور» اندیشه‌ای است که خفگی ژئوپلتیکی برای ایران پدید خواهد آورد.

راه‌اندازی «دالان زنگزور» راه‌اندازی جنگ ژئوپلتیکی و ژئواکونومیکی علیه ایران است. این دالان امنیت ایران را به مخاطره خواهد انداخت، از صادرات ایران خواهد کاست و بر سفره مردم ایران اثر منفی خواهد گذاشت.

ترکیه سال‌هاست که در پی قطع دسترسی ایران به ارمنستان بوده تا بتواند ارتباط مستقیم زمینی با آذربایجان برقرار کند و بدینگونه برنامه‌های بلندپروازانه ژئوپلتیکی‌اش را دنبال کند.

«دالان زنگزور» پروژه‌ای است که «کریدور بین‌المللی شمال – جنوب» را قیچی خواهد کرد و به آن ضربه خواهد زد. ترکیه و آذربایجان در پی خفگی ژئوپلیتیک و خفگی ژئواکونومیک ایران هستند تا ایران به آنها وابسته شود. آنگاه آنها از ایران برای ارتباط با قفقاز، روسیه و اروپا باج‌خواهی خواهند کرد.

اجرایی شدن «دالان زنگزور» تا اندازه زیادی بستگی به این دارد که ایران تا چه اندازه کنش‌گری فعال داشته باشد. اگر ایران از وضعیت انفعال خارج نشود، منافعش به خطر خواهد افتاد. غفلت ایران باعث خواهد شد که آذربایجان و ترکیه گام‌به‌گام پروژه «دالان زنگزور» را عملی کنند.

دالان ارس

«دالان ارس» یا «ایران راه» یک دالان شرقی – غربی از خاک ایران است که ترکیه و جمهوری خودمختار نخجوان را به جمهوری آذربایجان پیوند می‌دهد.

این دالان موازی «دالان زنگزور» است اما هیچ کدام از مرزهای جغرافیایی را تغییر نمی‌دهد. بنابراین، «دالان ارس» طبیعی‌ترین راه برای ارتباط ترکیه با آذربایجان است.

«دالان ارس» از درون خاک ایران در استان آذربایجان شرقی گذر می‌کند. این دالان از نگرانی‌های ایران می‌کاهد و از تغییرات ژئوپلتیک در منطقه جلوگیری می‌کند.

استفاده از «دالان ارس» ابتکار جمهوری اسلامی ایران برای گسترش مبادلات بازرگانی در منطقه بدون تغییر مرزهاست. ایران کوشیده است آذربایجان و ترکیه را متقاعد کند که از «دالان ارس» بهره برند. این دالان سود اقتصادی برای ایران دارد و جلو تنش منطقه‌ای را می‌گیرد.

ترکیه و آذربایجان پیشاپیش با استفاده از «دالان ارس» موافقت کرده‌اند اما در عمل در پی ساخت «دالان زنگزور» هستند. ابتکار ایران راه‌اندازی یک دالان بین‌المللی شرقی – غربی است که همه ویژگی‌های «دالان زنگزور» را دارد اما به جای عبور از جنوب ارمنستان بدون موافقت دولت ارمنستان (که نقض حاکمیت ارمنستان خواهد بود) از خاک ایران گذر خواهد کرد.

اگر ترکیه و آذربایجان رویکرد همکاری داشته باشند، «دالان ارس» طبیعی‌ترین راه است. اگر قصد آنها کنار گذاشتن ایران از دالان‌های استراتژیک و خفگی ژئوپلتیک ایران نباشد، «دالان ارس» بهترین راه‌حل است.

نگاهی به نقشه نشان می‌دهد بهترین راه برای دسترسی ترکیه به آسیای میانه ایران است اما ترکیه، در همراهی با فشارهای آمریکا، با هدف جلوگیری از ادغام ایران در پروژه‌های منطقه‌ای بر دور زدن ایران پافشاری می‌کند.

گزیده این که راه جلوگیری از تغییر مرزها و مدیریت چالش‌های کنونی متقاعد ساختن آذربایجان و ترکیه بر برقراری مسیر ترانزیتی شرقی – غربی از خاک ایران یعنی «دالان ارس» است.

دالان لاجورد

«دالان لاجورد» (Lapis Lazuli) یک دالان ترانزیت بین‌المللی است که در سال 2018 گشوده شد. این دالان افغانستان را از راه ترکمنستان، دریای کاسپین، آذربایجان و گرجستان به ترکیه پیوند می‌دهد. نام این دالان برگرفته از رنگ لاجورد معدنی است.

«دالان لاجورد» یکی دیگر از دالان‌هایی است که عامدانه ایران را دور می‌زند در حالی که راه طبیعی آن گذر از خاک ایران است. با نگاه به نقشه جغرافیایی می‌توان دریافت که ایران بهترین، کوتاه‌ترین و به‌صرفه‌ترین مسیر تجارت از شرق به غرب برای افغانستان و کشورهای آسیای میانه است.

اما «دالان لاجورد» از «تورغوندی» (سیاه تپه) افغانستان در نزدیکی مرز ایران آغاز شده و سپس وارد خاک ترکمنستان می‌شود. آنگاه کالا در بندر ترکمن‌باشی باراندازی و سپس به کشتی بارگیری می‌شود و پس از عبور از دریای کاسپین دوباره در بندر باکو باراندازی می‌شود. پس از آن کالا دوباره بارگیری و با عبور از آذربایجان و گرجستان وارد ترکیه می‌شود.

«دالان لاجورد» در کنار «دالان زنگزور» و «دالان ترانس افغان» دیگر نقشه‌های غرب و ترکیه برای کاستن از مزیت‌های ژئوپلتیکی و ژئواکونومیکی ایران هستند. «دالان لاجورد» پروژه‌ای است که ایران را به حاشیه می‌راند.

ترکیه و آذربایجان به آسانی می‌توانند از خاک ایران به افغانستان و پاکستان دسترسی داشته‌ باشند اما عامدانه از راه دشوار و پرهزینه‌تر «دالان لاجورد» پشتیبانی می‌کنند تا از قدرت‌یابی ایران جلوگیری کنند و آن را از پروژه‌های ارتباطی کنار بزنند. این دالان گواه روشنی مبنی بر این است که ترکیه و آذربایجان – با پشتیبانی غرب – مصمم به دور زدن ایران و کنار گذاشتن آن از دالان‌های راهبردی هستند.

دالان ترانس افغان

«دالان ترانس افغان» پروژه راه‌آهن سه‌جانبه ازبکستان – افغانستان – پاکستان است. نقشه راه این دالان ریلی فوریه 2021 امضاء شد.

این راه آهن از شهر مرزی «ترمذ» در ازبکستان به شهر «مزار شریف»، «کابل» و «جلال آباد» در افغانستان و سرانجام به «پیشاور» در پاکستان خواهد رفت و سپس برای دسترسی به بندر کراچی به شبکه راه‌آهن کنونی پاکستان خواهد پیوست. اما ناامنی در افغانستان و کوهستانی بودن مسیر چالش‌های بزرگی برای این دالان هستند.

به تازگی، قزاقستان هم به این دالان پیوسته است.

آمریکا از «دالان ترانس افغان» پشتیبانی می‌کند چون این پروژه ایران را دور می‌زند و به انزوای بین‌المللی ایران کمک می‌کند. «دالان ترانس افغان» وضعیت ازبکستان از یک کشور «محصور در خشکی» را به کشور «خشکی پیوندیافته» تغییر می‌دهد. البته ایران بهترین گزینه برای ازبکستان است که چالش امنیتی و کوهستانی بودن مسیر را ندارد.

با اجرایی شدن این مسیر ریلی، کشورهای آسیای میانه، به ویژه ازبکستان، با دور زدن ایران به آب‌های آزاد دسترسی خواهند یافت و بدینگونه نیاز آنها را به مسیر ترانزیتی ایران کاهش خواهد داد. کاهش وابستگی کشورهای آسیای میانه به مسیر ترانزیتی ایران نه تنها بر «کریدور بین‌المللی شمال – جنوب» تاثیر منفی خواهد گذاشت بلکه اهمیت چابهار را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد.

دالان اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا (آیمک)

«دالان اقتصادی هند – خاورمیانه – اروپا» (India-Middle East-Europe Economic Corridor) یا «آیمک» (IMEC) یک مسیر پیشنهادی کشتی‌رانی و ریلی است که هند را از راه دریا و سپس از خاک امارات، عربستان، اردن، اسرائیل، دریای مدیترانه و یونان به اروپا پیوند خواهد داد. این پروژه پیشنهادی دربرگیرنده ساخت خطوط لوله برای انتقال نفت و گاز نیز می‌شود.

«سران گروه 20» (G20 Summit) از این دالان پیشنهادی در 10 سپتامبر 2023 در دهلی نو رونمایی کردند.

بر پایه برنامه‌ریزی‌ها، کالاهای هند از بنادر آن با کشتی به بنادر امارات فرستاده می‌شوند. آنجا کالاها باراندازی شده و در قطار بارگیری می‌شوند. سپس کالاها از طریق راه‌آهن از عربستان سعودی و اردن می‌گذرند تا به بندر حیفا در اسرائیل می‌رسند. آنجا کالاها دوباره باراندازی شده و در کشتی بارگیری می‌شوند و از راه دریای مدیترانه به بندر «پیرائوس» در یونان جابجا خواهند شد.

پیش‌بینی شده است که ترانزیت کالا از این مسیر در ۱۰ روز انجام خواهد شد که این مدت ۴۰ درصد سریع‌تر از مسیر دریایی معمولی و شلوغ «کانال سوئز» خواهد بود.

دالان «آیمک» در چارچوب مقابله آمریکا و هند با «ابتکار کمربند – جاده» چین برنامه‌ریزی شده است. اگر این دالان عملیاتی شود، رقیبی جدی برای «کریدور بین‌المللی شمال – جنوب» و همچنین مسیر دریایی «کانال سوئز» خواهد بود.

این دالان، که به آن «کریدور هند – عرب مد» نیز می‌گویند، بیش از آن که ریشه در مزیت‌های اقتصادی و ژئوپلتیکی داشته باشد، برگرفته از برنامه‌های کلان آمریکا-اسرائیل برای منطقه خلیج فارس و غرب آسیاست. هدف از این پروژه‌ کلان، از کار انداختن «ابتکار کمربند- جاده» چین یا دست‌کم تأثیرگذاری منفی بر آن و همچنین مهار و تضعیف ایران است.

دالان «آیمک» یک برنامه راهبردی است که به‌دنبال پیاده کردن اهداف بلندمدت آمریکا در مهار چین و ادغام اسرائیل در اقتصاد غرب آسیاست. روشن است که دالان «آیمک» بی‌ارتباط با پروژه عادی‌سازی روابط اسرائیل با دولت‌های عرب منطقه نیست. معماری این دالان ریشه در برنامه کلان آمریکا برای عادی‌سازی روابط اسرائیل با دولت‌های عرب (پیمان ابراهیم) و ادغام اسرائیل در خاورمیانه دارد.

همه نشانه‌ها گواهی می‌دهند که برنامه‌ریزان دالان «آیمک» آن را با هدف به حاشیه راندن «کریدور بین‌المللی شمال – جنوب» طراحی کرده‌اند و قصد دارند با راه‌اندازی این گذرگاه، ضربه مرگ‌باری به این کریدور بزنند یا از اهمیت آن بکاهند.

جاده توسعه عراق

«جاده توسعه عراق» (Iraq Development Road) بزرگترین پروژه زیرساختی عراق است.

این پروژه دربرگیرنده دو مسیر جاده‌ای و راه‌آهن است که بندر «فاو – بصره» را به ترکیه پیوند خواهد داد.

«جاده توسعه عراق» در 3 مرحله تکمیل خواهد شد. فاز نخست آن در سال 2028، فاز دوم در سال 2033 و فاز سوم در سال 2050 به پایان خواهد رسید.

این دالان ترانزیتی نزدیک‌ترین راه پیوند اروپا به خلیج فارس از خاک ترکیه و عراق خواهد بود.

«جاده توسعه عراق» رقیبی برای «کریدور بین‌المللی شمال – جنوب»، راه دریایی «کانال سوئز» و همچنین «دالان اقتصادی هند – خاورمیانه – اروپا» (آیمک) است.

ترکیه از تلاش برای راه‌اندازی دالان «آیمک»، به دلیل دور زدن ترکیه، انتقاد کرده و «جاده توسعه عراق» را جایگزین مناسبی برای آن معرفی کرده است.

فردا راه‌کارهایی برای گنجانده‌شدن ایران در کریدورهای حمل‌ونقل بین‌المللی و تضمین اجرای «کریدور بین‌المللی شمال – جنوب» پیشنهاد خواهم داد.

راه‌کارها

الف – ایجاد اجماع داخلی و پایه‌ریزی یک راهبرد ملی

در زمینه دالان‌های حمل‌ونقل بین‌المللی

ایران تا دقیقا نداند به‌دنبال چیست سردرگم خواهد ماند و به جایی نخواهد رسید. ایران بدون پایه‌ریزی یک راهبرد ملی کلان در زمینه دالان‌های حمل‌ونقل بین‌المللی و بدون ترسیم «نقشه راه» از جهان عقب خواهد ماند.

دنبال کردن یک راهبرد کلان و بلندمدت یک کشور را در سیاست خارجی کامیاب می‌کند و نداشتنش آن کشور را به شکست خواهد کشاند. کشورها به این دلیل پیروز می‌شوند که اشتباه راهبردی نمی‌کنند و به این دلیل شکست می‌خورند که مرتکب اشتباه راهبردی می‌شوند.

راهبرد کلان نیازمند برنامه‌ریزی منظم، تعیین اهداف، تعیین اولویت‌ها و ترسیم یک مسیر واقع‌بینانه برای دستیابی به آنهاست. بنیان‌گذاری راهبرد کلان نیاز به سطح مشخصی از اجماع میان نخبگان در باره تهدیدها و فرصت‌ها در نظام بین‌الملل دارد. ناپایداری محیط سیاسی داخلی و اختلاف دیدگاه نخبگان روی راهبرد کلان بلندمدت تاثیر منفی دارد. وجود «اجماع ملی» در این زمینه یک ضرورت استراتژیک است.

آگاه کردن مقام‌های بلندپایه و میانی کشور از اهمیت کریدورهای ارتباطی بین‌المللی و این که مرگ و زندگی ایرانیان به گذر این کریدورها از خاک ایران وابسته است کمک خواهد کرد که اندیشه استراتژیک به ذهن آنها تزریق شود.

چرا جمهوری اسلامی ایران با گذشت بیش از 46 سال از پیروزی انقلاب اسلامی هنوز به هاب ترانزیتی غرب آسیا تبدیل نشده و زیرساخت‌ها برای ارزآوری، آبادانی و پیشرفت کشور را آماده نکرده است؟ توسعه بندر چابهار به تنهایی برای زدودن فقر از چهره ایران، شکوفایی اقتصادی، ناکارآمد ساختن تحریم‌ها و جایگزین کردن درآمدهای نفتی با درآمدهای ترانزیتی کافی است. بندر چابهار ظرفیت تبدیل شدن به «پایتخت تجاری» و ادغام ایران در اقتصادهای جنوب شرق آسیا و اورآسیا را دارد. چرا جمهوری اسلامی ایران پس از 46 سال هنوز چابهار، تنها بندر اقیانوسی کشور، را آنگونه که شایسته است توسعه نداده و شرق کشور همچنان در محرومیت اقتصادی به‌سر می‌برد (پروژه‌هایی که در جهان با داشتن برنامه ملی معمولا 5 ساله به سرانجام می‌رسند)؟ چرا پس از گذشت سال‌های دراز هنوز 30 کیلومتر راه‌آهن خرمشهر – بصره راه‌اندازی نشده است؟

چون ایران یک راهبرد ملی کلان و «نقشه راه» (road map) در زمینه دالان‌های ترانزیتی ندارد؛ چون درک درستی در این زمینه در ایران وجود ندارد و به دالان‌های حمل‌ونقل بین‌المللی توجه شایسته نشده یا از اولویت برخوردار نبوده‌اند؛ چون دولت‌مردان اندیشه راهبردی برای بارور ساختن ظرفیت‌های نهفته جغرافیایی ایران را نداشته‌اند.

درست است که تحریم‌ها مانعی برای شکوفایی اقتصادی ایران بوده و هستند. درست است که رقبا و دشمنان از هیچ تلاشی برای کنار زدن ایران از کریدورهای بین‌المللی فروگذار نکرده‌اند. اما واقعیت این است که ایران خود تلاش سترگی برای گنجانده‌شدن در دالان‌های ارتباطی نکرده و اراده پولادینی از خود به نمایش نگذاشته است.

آیا ایران از ابتکار روشنی برای پیوند زدن اقتصاد خود با دالان‌های حمل‌ونقل بین‌المللی رونمایی کرده است؟ آیا ایران برنامه بومی طراحی کرده است که از دالان‌های ترانزیتی کنار زده نشود؟

پاسخ درست اما تلخ آن است که جمهوری اسلامی ایران تا کنون یک سند ملی و یا برنامه‌ کلان ملی برای درآمدزایی و رشد اقتصادی از راه پیوند زدن ظرفیت‌های ترانزیتی خود با افغانستان، کشورهای آسیای میانه، روسیه، قفقاز، هند و چین ارائه نکرده است. ایران در زمینه شاه‌راه‌های ارتباطی بین‌المللی فاقد یک اندیشه راهبردی است. تا دولت‌مردان این نقطه ضعف را درمان نکنند، ایران راه به جایی نخواهد برد.

بسیاری از کشورهای منطقه، مانند ترکیه، چشم‌انداز بلندمدت طراحی کرده و از ابتکارهای گوناگونی رونمایی کرده‌اند تا سهم‌شان را در ترانزیت کالا بالا ببرند.

ایران کشور ماست. ما بهتر می‌دانیم به چه نیاز داریم و چه زیرپروژه‌هایی برای آبادانی کشور باید دنبال شوند. بنابراین، این دولت‌مردان ایران هستند که باید به چینی‌ها، روس‌ها، هندی‌ها و دیگران برنامه ارائه دهند و از ابتکارهای خود در زمینه دالان‌های ترانزیتی و زیرپروژه‌های آنها رونمایی کنند. در زمانی که ایران خود برنامه مدون ملی ندارد نمی‌توان از دیگران انتظار داشت که آنها برایمان کاری انجام دهند.

اندیشه راهبردی و برنامه کلان در زمینه دالان‌های ترانزیتی یعنی ایران نیازمند تدوین سند ملی و سپس ترسیم یک «نقشه راه» برای تبدیل شدن به هاب ترانزیتی منطقه و ارائه آن به دیگران است. نیاز است که این «نقشه راه» سرمایه‌گذاری در پروژه‌های زیرساختی، مانند ساخت جاده، راه‌آهن، بندر، فرودگاه، پالایشگاه، توسعه معادن، سدسازی و … را در درون دالان‌های ترانزیتی بین‌المللی تعریف کند و به شرکای ایران ارائه دهد.

ارائه برنامه برای تبدیل سنگ آهن افغانستان به فولاد در چابهار و صادرات به هند یعنی داشتن «نقشه راه».

تعریف پروژه‌های زیرساختی برای پیوند دادن توسعه سواحل مکران با «دالان اقتصادی پاکستان – چین» یعنی داشتن «نقشه راه».

ارائه برنامه پیشنهادی برای راه‌اندازی صنایع تبدیلی و همچنین راه‌اندازی کارخانه و کارگاه برای صنایع کوچک و متوسط در مسیر «کریدور بین‌المللی شمال – جنوب» (که اشتغال ایجاد  می‌کنند) یعنی داشتن «نقشه راه».

تعریف پروژه‌های گردشگری در سواحل مکران و پیوند دادن آنها با دالان‌های ترانزیتی یعنی داشتن «نقشه راه».

تعریف پروژه‌های برقی‌سازی خطوط راه‌آهن ایران یعنی داشتن «نقشه راه».

ارائه برنامه پیشنهادی برای راه‌اندازی مناطق ویژه اقتصادی در مسیر کریدورها یعنی داشتن «نقشه راه».

تعریف پروژه‌های زیرساخت اطلاعات و ارتباطات در «کریدور بین‌المللی شمال – جنوب» یعنی داشتن «نقشه راه».

تعریف پروژه‌های کشاورزی و پیوند دادن آنها با کریدورها یعنی داشتن «نقشه راه».

دلایل تبدیل نشدن ایران به شاه‌راه ارتباطی غرب آسیا محدود به دشمنی غرب با ما نیست. نداشتن دید استراتژیک و نداشتن برنامه ملی از دیگر دلایل آن هستند. روشن است که نمی‌توانیم همه مشکلات ایران را گردن تحریم‌ها و غرب بیندازیم اما نمی‌بایست هیچ‌کدام را کوچک‌نمایی یا بزرگ‌نمایی کنیم.

ب – بهره‌گیری از توان بازیگری امنیتی

ایران یک بازیگر امنیتی است اما تا کنون از این کارت برای تبدیل شدن خود به شاه‌راه ارتباطی جهان و تامین منافع ملی به‌خوبی استفاده نکرده است. امنیت کالایی است که مانند نفت، گاز، خودرو، محصولات صنعتی و کشاورزی خرید و فروش می‌شود. چرا این کالا را رایگان می‌بخشیم؟

دالان‌های ارتباطی ابزارهای قدرت‌ساز هستند. این دالان‌ها مزیت‌های ژئوپلتیک یک کشور را افزایش می‌دهند و وزن آن کشور در معادلات جهانی را بالا می‌برند. بدون قدرت، ایران راه به جایی نخواهد برد.

راه‌چاره این است: «بدون ایران هیچ کریدوری وجود نخواهد داشت.»

این موضع نشانه جدی بودن ایران در پاسداری از منافع ژئوپلتیکش خواهد بود.

ترکیه کریدوری که از خاکش نگذرد را تحمل نمی‌کند. چرا ایران باید اجازه دهد دالان‌های گوناگون ایران را دور بزنند و به امنیت، اقتصاد، جایگاه ژئوپلتیک و سفره مردم ایران آسیب برسانند؟

ایران نیازمند آن است که آشکارا اعلام کند: «بدون ایران هیچ کریدوری وجود نخواهد داشت. یا من بازی هستم یا کل بازی را به‌هم می‌زنم.» اگر دالان‌های ارتباطی از ایران نگذرند، هیچ کریدوری امن نخواهد بود و وجود نخواهد داشت.

دولت‌ها زمانی که پای نان و آب، امنیت و منافع استراتژیک‌شان در میان است با کسی شوخی ندارند و ضریب تحمل‌شان پایین می‌آید. دالان‌های ترانزیتی بین‌المللی با بقاء، امنیت، منافع استراتژیک و نان و آب ایران گره خورده‌اند. ایران نمی‌تواند اجازه دهد که از دالان‌های ترانزیتی بین‌المللی کنار گذاشته شود.

هر پروژه اقتصادی نیازمند سه پیش‌نیاز است: 1- امنیت 2- به‌صرفه بودن (صرفه اقتصادی) 3- مزیت زمان

ایران در دالان‌های ترانزیتی بین‌المللی هر سه پیش‌نیاز را دارد اما دشمنان و رقبای ایران به شکل غیرطبیعی بر کنار گذاشتن آن از این دالان‌ها پافشاری می‌کنند.

ایران نیازمند کنار گذاشتن سیاست انفعالی و در پیش گرفتن سیاست فعال در موضوع دالان‌های ترانزیتی است. رویکرد اخلاقی و آرمان‌گرایانه مایه توسعه ایران یا گنجانده شدن ایران در دالان‌های ترانزیتی نخواهد شد. کنار گذاشتن ایران از کریدورها آسیب جبران‌ناپذیری به اقتصاد، منافع ملی و سفره مردم ایران خواهد زد.

هیچ پروژه اقتصادی بدون امنیت راه به جایی نخواهد برد. ایران نیازمند آن است که «محاسبه هزینه – فایده» را به رقبا تحمیل کند؛ یعنی کاری کند که رقبا در «محاسبه هزینه و فایده»، منفعت خودشان را در همکاری با ایران ببیند، نه کنار گذاشتن ایران از کریدورها.

پ – پیوند کریدورها با منافع همسایه‌ها

هرچند پروژه‌هایی مانند «جاده توسعه عراق»، «دالان لاجورد» یا «دالان ترانس افغان» برای «کریدور بین‌المللی شمال – جنوب» رقیب هستند اما راه‌کار خردمندانه پیوند زدن آنها با «کریدور بین‌المللی شمال – جنوب» است.

«کریدور آیمک» تهدیدی برای منافع ایران است اما هند همچنان به «کریدور بین‌المللی شمال – جنوب» نیازمند خواهد بود. هند به هر دو نیاز خواهد داشت. «کریدور آیمک» نیاز هند برای دسترسی به افغانستان، آسیای میانه، قفقاز و روسیه را برطرف نخواهد کرد.

ت – کاهش تعرفه

دشمنان و رقبای ایران تلاش می‌کنند ایران را از دالان‌های ترانزیتی کنار بگذارند و آن را از منافع اقتصادی محروم کنند. در چنین شرایطی، راهبرد خردمندانه این است که ایران این رویکرد را خنثی کند.

یکی از راه‌کارها برای خنثی کردن تلاش رقبا و دشمنان برای کنار زدن ایران از دالان‌های ترانزیتی بهره‌گیری از مزایای جغرافیایی و ارائه راه‌کارهای جذاب به بازرگانان است. به صفر رساندن تعرفه ترانزیتی به مدت چند سال – سه یا پنج سال – گزینه‌ای است که می‌تواند بازرگانان، شرکت‌ها و دولت‌ها را به استفاده از مسیر ایران ترغیب کند. به صفر رساندن تعرفه ترانزیتی دست کشیدن از سود نیست بلکه سرمایه‌گذاری هوشمندانه است. پس از پنج سال، زمانی که بازرگانان، شرکت‌ها و دولت‌ها سود استفاده از مسیر ایران را چشیدند، آنگاه ایران می‌تواند تعرفه ترانزیتی را برقرار کند.

تلاش برای کنار گذاشتن ایران از دالان‌های حمل‌ونقل بین‌المللی تلاشی برای مهار و تضعیف ایران است تا کشورهای منطقه از جغرافیای ایران بی‌نیاز شوند. نبود چسبندگی اقتصادی میان ایران و کشورهای همسایه هزینه‌های اقدامات امنیتی و حتی نظامی علیه ایران را کم خواهد کرد. کنار گذاشته شدن ایران از دالان‌های حمل‌ونقل بین‌المللی به معنی تحمیل فقر، جلوگیری از آبادانی و پیشرفت، زمینه‌سازی برای نابودی جایگاه منطقه‌ای و قدرت ملی ایران و سرانجام تجزیه آن است.

ایران و ایرانی نمی‌تواند اجازه دهد که چنین شود.

انتهای مطلب

این مطلب برای شما مفید بود؟

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

کرمان موتور

نوشته های مشابه

0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x