معادلات نوین امنیتی ایران؛ عراق محور تهدید خواهد بود یا سوریه؟
سوریه می تواند یکی از محورهای اصلی شرارت بر علیه ایران باشد! همچنین عراق نیز به خاطر برخی مسائل می تواند کشور را با چالش روبرو کند.

امیر محمدی در یادداشتی برای تلنگر نوشت: در چشمانداز متحول ژئوپلیتیک خاورمیانه تحلیل اثرگذاری تحولات عراق و سوریه بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران مستلزم تفکیک جایگاه استراتژیک این دو کشور است.
به نظر میرسد ثبات و آینده سوریه بیش از هر بازیگری، به جهان اهل سنت و بهویژه کشورهای عربی و ترکیه مرتبط است؛ چرا که هرگونه تجزیه یا بیثباتی پایدار در این کشور، پیش از همه، امنیت و تمامیت ارضی همسایگان عرب و شمالی آن را با تهدیدات جدی مواجه خواهد ساخت.
در مقابل، عراق برای ایران اهمیتی مضاعف و حیاتی دارد که ابعاد آن درهمتنیدهای از ژئوپلیتیک، مذهب، فرهنگ و امنیت را در بر میگیرد.
اهمیت راهبردی عراق برای ایران از چهار منظر اصلی قابلتحلیل است.
نخست آنکه عراق به مثابه سرحدات و کرانههای امنیتی جمهوری اسلامی عمل میکند و ثبات در این کشور، به معنای تأمین بخش مهمی از امنیت مرزهای غربی ایران است.
دوم، اکثریت جمعیت عراق را شیعیان اثناعشری تشکیل میدهند که اشتراکات عمیق دینی و فرهنگی با جامعه ایران دارند و این پیوند یک مزیت استراتژیک منحصربهفرد برای تهران محسوب میشود.
سوم، وجود مضاجع مطهر چهار امام شیعه در خاک عراق، این کشور را به یک مرکز ثقل فرهنگی و مذهبی برای میلیونها ایرانی تبدیل کرده و سرنوشت این دو ملت را به نحوی جداییناپذیر به یکدیگر گره زده است.
در نهایت، عراق به بستری برای حضور و فعالیت گروههای مسلح با انگیزههای مختلف و پایگاهی برای سرویسهای اطلاعاتی معاند ایران، بهویژه آمریکا و اسرائیل، تبدیل شده است که این امر لزوم مدیریت فعالانه محیط امنیتی این کشور را برای ایران دوچندان میکند.
در شرایطی که عراق به سمت برگزاری انتخابات پارلمانی در سال آینده حرکت میکند، نشانههای یک طراحی پیچیده و مداخلهای شوم از سوی سرویسهای اطلاعاتی غربی و اسرائیل برای تضعیف «بیت شیعی» و کاهش نفوذ ایران به چشم میخورد.
این پروژه چندلایه بر دو ستون اصلی زیر استوار است:
- عملیات روانی
- بیثباتسازی امنیتی
در عرصه روانی، کارزاری گسترده برای ایجاد هراس و انفعال در میان رهبران و نمایندگان جریانهای شیعی همسو با ایران در جریان است که از طریق ترورهای هدفمند با استفاده از ریزپرندهها و عوامل انسانی، به دنبال ایجاد جوی از وحشت و بیاعتمادی است.
هدف نهایی این فشارها، فلج کردن اراده سیاسی متحدان ایران و وادارسازی آنها به عقبنشینی در معادلات قدرت است.
در کنار این فشارها، تلاش برای گردآوری گروههای متضاد و حتی متخاصم زیر یک چتر ضدایرانی، با محوریت سرویسهای اطلاعاتی موساد و سیا، در حال پیگیری است.
این دو سرویس، بهسان نخ تسبیحی عمل میکنند که دانههای ناهمگون تکفیریها، بقایای داعش مورد حمایت هیئت تحریر الشام (جولانی)، برخی جریانهای تندرو سنی، بعثیهای نفوذ کرده در برخی جریانهای سیاسی، و حتی مزدوران شرکتهای امنیتی خارجی را به هم متصل میکنند.
هدف غایی این ائتلاف نامقدس، رساندن نفوذ ایران در عراق به نقطه صفر و روی کار آوردن دولتی است که یا در تقابل با تهران قرار گیرد یا حداقل، بیطرفی خصمانهای را در پیش بگیرد.
تحولات هفتههای اخیر در شمال عراق، ابعاد دیگری از این سناریوی بیثباتساز را آشکار کرده است.
حملات پهپادی متعدد به مراکز و میادین نفتی در اقلیم کردستان، که عمدتاً شرکتهای آمریکایی در آن فعال هستند، با هیچ منطق و محاسبهای از سوی گروههای مقاومت عراقی یا نیروهای همسو با ایران قابل توجیه نیست.
این اقدامات که به نظر میرسد یک عملیات «پرچم دروغین» توسط موساد باشد، با هدف تحریک ایالات متحده به مداخله گستردهتر نظامی و سیاسی در عراق و ایجاد یک بحران جدید در این منطقه طراحی شده است.
همزمان با این تحرکات مشکوک، عهدشکنی مقامات سیاسی و امنیتی اقلیم کردستان در قبال تعهدات خود به ایران ادامه دارد. علیرغم تضمینهای کتبی برای خلع سلاح و اخراج گروههای تجزیهطلب و ضدانقلاب کردی از خاک اقلیم، این گروهها همچنان به فعالیتهای تبلیغی، سیاسی و نظامی خود در مناطق مرزی ادامه میدهند.
این حمایتهای پنهان و آشکار، اقلیم کردستان را به یک تهدید بالقوه برای امنیت مرزهای شمال غربی ایران تبدیل کرده و نشاندهنده عدم اراده یا عدم توانایی رهبران اقلیم برای پایبندی به توافقات امنیتی با تهران است.
عراق، از عمق استراتژیک تا کانون تهدیدات ترکیبی
در مواجهه با این چشمانداز پیچیده و مملو از تهدیدات ترکیبی، راهبرد جمهوری اسلامی ایران نمیتواند صرفاً بر ابزارهای امنیتی و نظامی متمرکز باشد.
اگرچه حفظ بازدارندگی و پاسخ قاطع به تهدیدات امری ضروری است اما راهکار پایدار برای تأمین منافع و امنیت ایران در عراق در گرو یک رویکرد جامع و متوازن قرار دارد.
حفظ و تقویت انسجام در جبهه شیعیان عراق نه از طریق مداخله مستقیم، بلکه با استفاده از ابزارهای نرمافزاری، دیپلماسی فعال و تقویت همکاریهای حزبی و نهادهای مدنی میان دو کشور، یک اولویت اساسی است.
تعمیق روابط اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و همچنین حمایت از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی عراق میتواند پادزهر مؤثری در برابر پروژههایی باشد که به دنبال ایجاد تفرقه و بیثباتی در این کشور هستند.
در نهایت، امنیت پایدار ایران در گروی وجود یک عراق باثبات، مستقل و دارای دولتی قدرتمند و فراگیر است که بتواند با تمام جریانهای داخلی خود به تعامل سازنده بپردازد و مانع از تبدیل خاک خود به صحنه رقابتهای نیابتی قدرتهای خارجی شود.
برای عملیاتی شدن راهکارهای مطرح در یاداشتی مستقل بدان خواهم پرداخت.
انتهای مطلب









