تاریخ و اندیشه

زندگینامه شهید زینب کمایی | مرا زینب صدا کنید!

امیر محمدی: در حالی جسد بی‌جانش توسط نیروهای امنیتی پیدا شد که چادرش را دور کلویش پیچانده بودند ! او تنها ۱۴ سال داشت!

به گزارش تلنگر؛ شهید زینب کمایی در سال ۱۳۴۷ در آبادان متولد شد. مادرش نام میترا را برای او انتخاب کرد. اما او دوست داشت اسمش زینب باشد. یک روز، روزه گرفت و برای افطاری دوستانش را دعوت کرد و نامش را تغییر داد. زینب علاقه شدیدی به حجاب داشت. در مدرسه اُمّل صدایش می‌زدند.

علاقه زیادی به شهدا داشت. هر بار که برای تشییع به گلزار شهیدان اصفهان می‌رفت مقداری از خاک قبر شهید را می‌آورد و تبرکی نگه می‌داشت. او چندین بار توسط منافقین تهدید به مرگ شده بود.

زینب اول فروردین سال ۱۳۶۱ هنگام برگشت از مسجد توسط منافقین ربوده شد و با خفه کردن او با چادرش او را به شهادت رساندند و پیکر پاکش بعد از سه روز جستجوی نیروهای امنیتی و خانواده کشف گردید. منافقین با ارسال نامه و تماس تلفنی مسئولیت ترور زینب را بر عهده گرفتند. زینب چهارده‌ساله و اولین دبیرستانی؛ همراه با شهدای عملیات فتح‌المبین (۱۶۰ شهید) در اصفهان تشییع شد و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.

وصیت‌نامه شهید زینب کمایی :

خدایا نگذار نقاب نفاق و بی‌طرفی بر چهره‌مان افتد و در این هنگامه جنگ حسین را تنها گذاریم . این‌ها از یزدید بدترند و جایگاهشان اسفل سافلین است و بس … ماذا وجدک من فقدک و ماذا فقد من وجدک . چه یافت آن‌کسی که تو را گم کرد و چه گم کرد انکس که تو را یافت . ( قسمتی از مناجات امام حسین علیه‌السلام )

به دلیل اینکه هر مسلمانی باید وصیت‌نامه‌ای داشته باشد من نیز تصمیم گرفتن این متن را به‌عنوان وصیت‌نامه بنویسم و آخرین حرف‌های خود را برای دوستان و خانواده و تمام عاشقان شهادت بنویسم . از شما عاشقان شهادت می‌خواهم که راه این شهیدان به خون خفته را ادامه دهید . هیچ‌گاه از پشتیبانی امام سرد نشوید . همیشه سخن ولی‌فقیه را به گوش جان بشنوید و به کار ببندید . چون هرکس روزی به‌سوی خدا بازخواهد گشت. همیشه به یاد مرگ باشید .

تا کبر و غرور و دیگر گناهان شمارا فرانگیرد .نمازهایتان را فراموش نکنید و برای سلامتی اماممان همیشه دعا کنید و در انتظار ظهور مهدی عج باشید مادر جان تو که از بدو تولد همیشه پرستار و غمخوار من بودی حال که وصیت‌نامه مرا می‌خوانی خوشحال باش که از امتحان خدا سربلند بیرون آمده‌ای و هرگز در نبود من ناراحت نشو ٬ زیرا که من در پیشگاه خدای خود روزی می‌خورم و چه چیزی از این بهتر است که تشنه‌ای به آب برسد و عاشقی به معشوق .

مادر جان می‌دانم که برای رساندن من به این مرحله از زندگی زحمات بسیار کشیده‌ای و به همین دلیل تو را به رنجه‌ای حضرت زینب سلام‌الله علیها قسم می‌دهم مرا حلال کن و مرا دعای خیر بفرما . در آخر از همه شما خواهران و برادران عزیزم و تمام دوستانم تقاضا می‌کنم که مرا حلال کنند و اگر من باعث ناراحتی شده‌ام مرا ببخشید . شمارا به خون جوشان حسین علیه اسلام قسمتان می‌دهم دعا برای امام را فراموش نکنید .

خواهر کوچک شما زینب کمایی

انتهای مطلب

این مطلب برای شما مفید بود؟

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۰ / ۵. تعداد آرا: ۰

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

کرمان موتور

نوشته های مشابه

0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x