تاریخ و اندیشهکتاب و فرهنگ
لئوناردو داوینچی عجوبه ای که هنوز شناخته نشده است
لئوناردو دی سر پیرو داوینچی (به ایتالیایی: Leonardo da Vinci) (۱۵ آوریل ۱۴۵۲ - ۲ مه ۱۵۱۹) دانشمند، نقاش، مجسمهساز، معمار، موسیقیدان، ریاضیدان، مهندس، مخترع، آناتومیست، زمینشناس، نقشهکش، گیاهشناس و نویسنده ایتالیایی دوره رنسانس بود.
به گزارش نلنگر؛ نبوغ داوینچی شاید بیش از هر چیز دیگری مورد توجه بودهاست. لئوناردو معمولاً به عنوان نمونهٔ بارز یک مرد رنسانس شناسانده میشود.از او بهطور گسترده بزرگترین نقاش تاریخ یاد میکنند. عدهای نیز او را با استعدادترین شخصی میدانند که تاکنون در این جهان زندگی کردهاست.
لئوناردو داوینچی در سال ۱۴۵۲ در روستای توسکانی زاده شد. او فرزند نامشروع یک ثروتمند، با نام پیرو فرانسیسو دی انتونیو داوینچی و یک زن دهقان به نام کاترین بود. بین ۱۴۹۳ و ۱۴۹۵ لئوناردو زنی به نام کاترین را در میان افراد وابسته به خود را در اسناد مالیاتی خود ذکر کردهاست. زمانی که او در ۱۴۹۵ فوت کرد، لیست هزینههای مراسم تشییع جنازه نشان میدهد که این زن مادر او بود.در مورد دوران کودکی لئوناردو اطلاعات زیادی در دست نیست. او ۵ سال اول زندگی خود را با مادرش گذراند، سپس در سال ۱۴۵۷ نزد خانوادهٔ پدرش، پدربزرگ، مادربزرگ و عمویش زندگی کرد. پدر او با یک دختر شانزده ساله ازدواج میکند، همسر دوم پدرش لئوناردو را خیلی دوست میداشت اما در سن جوانی درگذشت. او تحصیلات ابتدایی را در مدرسه دهکدهٔ محل سکونتش گذراند. با اینکه در مدرسه چندان موفق نبود، ولی شور و هیجان زیادی نسبت به طبیعت نشان میداد. داوینچی به صورت غیررسمی هندسه و ریاضیات را نیز آموخت. وقتی او شانزده ساله بود پدرش برای بار دوم با دختر بیست سالهای به نام فرانسسکا لنفردینی ازدواج کرد.
لئوناردو داوینچی در دوران جوانی
او را به شاگردی به هنرکدهای در فلورانس فرستادند تا نزد آندرئا دل وروکیو (۱۴۳۵–۱۴۸۸)، که نقاش و پیکرتراش بود، آموزش ببیند.(او در انجا اطلاعات زیادی از نقاشی یاد گرفت و سپس) وروکیو از شهرت بسیاری برخوردار بود؛ به گونهای که ساخت بنای یادبود «بارتولومئو کولئونی»، سردار نظامی شهر ونیز را به او سپردند. در آتلیهای که قابلیت ساخت چنین شاهکارهایی را داشت، لئوناردوی جوان میتوانست چیزهای زیادی بیاموزد. بدون شک در آنجا با رموز فنی ریختهگری و کارهای فلزی آشنا شده و آموختهاست که چگونه با مطالعه و مشاهده دقیق مدلهای برهنه و پوشیده، تابلوها و تندیسهایی را پدیدآورد. شمار زیادی از نقاشان و پیکرتراشان خوب، از هنرآموزان کارگاه موفق «وروکیو» بودند، ولی «لئوناردو» بسیار بهتر از یک نوجوان با استعداد بود، به گونهای که در هفده سالگی در کار پیکر تراشی و سایر امور مربوط به آن به استاد ماهری تبدیل شده بود و قادر بود ابزارهای پیچیده و ماشینهای مورد نیاز را پدیدآورد.
او همچنین به پژوهش دربارهٔ گیاهان و جانوران مختلف پرداخت تا بتواند از آنها در تابلوهایش استفاده کند؛ علاوه بر این، دانش گستردهای دربارهٔ نورشناسی، ژرفا نمایی و استفاده از رنگها کسب کرد. چنین آموزشی کافی بود که از هر نوجوان با استعدادی یک هنرمند برجسته بسازد. او پس از اتمام آموزش به شهر میلان رفت. لئوناردو در سال ۱۴۷۲ به عضویت گروه قدیس لوقا درآمد. مرکز این گروه یا اتحادیه، که عمدتاً از داروفروشان، پزشکان، و هنرمندان تشکیل شده بود، در بیمارستان سانتا ماریانوئووا بود. احتمالاً لئوناردو در آنجا فرصتی برای آموختن کالبدشکافی به دست آورد. در ۱۴۷۸ شورای شهر از او خواست نمازخانه سان برناردو در کاخ وکیو را نقاشی کند ولی بنا به دلایلی، این مأموریت را انجام نداد.
لئوناردو در بسیاری ازروژههای مختلف برای لودویکو استخدام شد. از جمله آمادهسازی شناورها برای موقعیتهای خاص، طرحهایی برای یک گنبد برای کلیسای جامع میلان و یک مدل برای یک بنای تاریخی مربوط به ورزش سوارکاری بزرگ فرانچسکو اسفورزا که هفتاد تُن برنز برای ریختهگری آن استفاده شد. این بنا برای چندین سال ناتمام ماند که برای لئوناردو غیرعادی نیست و در سال ۱۴۹۹ به پایان رسید.
آرامگاه داوینچی در کلیسای سنت هابرت در شهر آمبویس، فرانسه
داوینچی اواخر عمر خود را در شهر واتیکان در ایتالیا سپری نمود مکانی که رافائل و میکل آنژ در آنجا فعالیت داشتند. در اکتبر ۱۵۱۵ فرانسوای اول (François premier)، پادشاه فرانسه، میلان را به تسخیر خود درآورد. در دسامبر همان سال لئوناردو به نزد فرانسوای اول و پاپ لئون دهم فراخوانده شد. به لئوناردو سفارش جدیدی برای ساخت یک شیر مکانیکی داده شد، شیری که میتوانست به طرف جلو گام بردارد و قفسه سینهاش را باز کرده و خوشهای از گلهای سوسن را نمایان سازد. در سال ۱۵۱۵ به خدمت فرانسوا درآمد و در خانهای ییلاقی در کلوس لوس در نزدیکی اقامتگاه سلطنتی جای گرفت.
او سه سال پایانی عمر خویش را به همراه ملزی شاگردش در آنجا گذرانید و حقوقی معدل هزار اسکودی (واحد پول آن زمان در ایتالیا) دریافت میکرد. داوینچی در روز دوم ماه مه سال ۱۵۱۹ در حالی که تبدیل به یکی از دوستان صمیمی فرانسوا شده بود در کلوس لوس درگذشت. واساری اینگونه مینویسد که پادشاه سر داوینچی را در هنگام مرگ در آغوش گرفت هرچند که این داستان عاشقانه و رومانتیک که بسیار باب طبع فرانسویان و بسیاری از هنرمندان است بیشتر به افسانه شبیهاست تا واقعیت.
واساری همچنین مینویسد که داوینچی به هنگام مرگ تقاضای حضور یک کشیش برای اعتراف به گناهان میکند.بر طبق خواستهٔ او شصت فقیر تابوت او را حمل میکنند. او در کلیسای سنت هابرت تدفین میشود. ملزی به عنوان وارث او شناخته میشود و تمامی پولها، نقاشیها، وسائل و دیگر آثار او به ملزی تعلق میگیرد. البته لئوناردو شریک قبلی و قدیمیاش، سالای و همچنین خدمتکارش را فراموش نکرد و به هرکدام از آن دو، نصف تاکستان خویش را بخشید.
داوینچی دوستان زیادی داشت که هماکنون به خاطر زمینههای کاری یا اهمیت تاریخ خود امروزه به نوعی شناخته شده هستند؛ اما با این حال به نظر میرسد که ایزابلا دسته، نقش دوستی صمیمی و نزدیک را در این میان ایفا میکرد؛گویند او به علت سفر های طولانی وی به عنوان تنها زنی که شناخته نسبتا کاملی نسبت به او داشت نامبرده میشود.نقل است: داوینچی در حالیکه به همراه ایزابلا به یکی از نقاط ایتالیا سفر کرده بود، از او پرترهای میکشد که به نظر میرسد قرار بوده طرح اولیهٔ یک نقاشی باشد که هماکنون گم شدهاست.
داوینچی دوستان زیادی داشت که هماکنون به خاطر زمینههای کاری یا اهمیت تاریخ خود امروزه به نوعی شناخته شده هستند؛ اما با این حال به نظر میرسد که ایزابلا دسته، نقش دوستی صمیمی و نزدیک را در این میان ایفا میکرد؛گویند او به علت سفر های طولانی وی به عنوان تنها زنی که شناخته نسبتا کاملی نسبت به او داشت نامبرده میشود.نقل است: داوینچی در حالیکه به همراه ایزابلا به یکی از نقاط ایتالیا سفر کرده بود، از او پرترهای میکشد که به نظر میرسد قرار بوده طرح اولیهٔ یک نقاشی باشد که هماکنون گم شدهاست.
یحیای تعمید دهنده
جیان جیاکومو کاپورتی د اورنئو یا همان سالای از سال ۱۴۹۰ همراه با داوینچی زندگی میکرد. تنها پس از گذشت یک سال از پیوستن سالای به داوینچی، او لیستی از خرابکاریها و تخطیهای سالی فراهم کرد. لئوناردو او را دزد دروغگو کلهشق و دله خطاب کرد. پس از اینکه او دست کم پنج بار با پولهای داوینچی فرار و آنها را صرف کارهایی همچون خرید لباس کرد. اما با این حال داوینچی همواره نسبت به سالای رفتاری بسیار محبتآمیز داشت. سالای به مدت سی سال همراه با او زندگی کرد.
سالای تعدادی از نقاشیهای خود را به نمایش گذاشت هرچند که جورجو وازاری یکی از نقاشان معروف ایتالیا عقیده داشت که داوینچی فنون نقاشی را به خوبی به او آموختهاست اما کارهای سالای نسبت به کارهای دیگر شاگردان داوینچی از خلاقیت هنرمندانهٔ کمتری برخوردار بود. در سال ۱۵۱۵ او مدل کاملاً برهنهای از مونا لیزا را کشید و نام ان را مونا وانا نهاد.
در سال ۱۵۰۵، داوینچی شاگرد دیگری را به نام کنت فرانسیسکو ملزی اختیار نمود. کسی که ادعا میشود محبوبترین شاگرد در نزد وی بودهاست. او به همراه داوینچی به فرانسه مسافرت کرد و تا آخر عمر دا وینچی در کنار او باقیماند. پس از مرگ داوینچی تمامی کارهای او به ملزی رسید و او از آنها به خوبی نگهداری کرد.
در سال ۱۵۰۵، داوینچی شاگرد دیگری را به نام کنت فرانسیسکو ملزی اختیار نمود. کسی که ادعا میشود محبوبترین شاگرد در نزد وی بودهاست. او به همراه داوینچی به فرانسه مسافرت کرد و تا آخر عمر دا وینچی در کنار او باقیماند. پس از مرگ داوینچی تمامی کارهای او به ملزی رسید و او از آنها به خوبی نگهداری کرد.
نقاشی
لئوناردو یک نقاش پرکار نبود، در حقیقت او پرکارترین نقشهکش و طراح بود. او مقالههای زیادی در مورد کوچکترین مسائل و طرحهایی با کوچکترین جزئیات را در مورد مسائلی که توجهش را جلب میکرد، نگهداری مینمود. علاوه بر این مقالات و طرحها، مطالعات زیادی پیرامون نقاشی انجام دادهاست که از آنان برای کشیدن برخی از تابلوهای معروف خود همچون بانوی صخرهها و «شام آخر» استفاده نمودهاست.
قدیمیترین نقاشی داوینچی، a Landscape of the Arno Valley است که در سال ۱۴۷۳ کشیده شد و رودخانه، کوهها، یک قلعه و مزارع کشاورزی را در جزئیاتی دقیق نشان میدهد
مونالیزا، برجستهترین اثر دا وینچی، مونالیزا، مشهور به لبخند ژکوند،د وینچی برای کشیدن تابلوی مونالیزا از سال ۱۵۰۳ آغاز به کار کرد و اتمام آن تا ۱۵۰۷ به طول انجامید. شهرت داوینچی به خاطر اثر ماندگار وی در تاریخ، مونالیزا، بودهاست.
مونالیزا، برجستهترین اثر دا وینچی، مونالیزا، مشهور به لبخند ژکوند،د وینچی برای کشیدن تابلوی مونالیزا از سال ۱۵۰۳ آغاز به کار کرد و اتمام آن تا ۱۵۰۷ به طول انجامید. شهرت داوینچی به خاطر اثر ماندگار وی در تاریخ، مونالیزا، بودهاست.
تابلوی مونالیزا احتمالاً پر آوازهترین شبیهسازی از چهرهٔ فردی در جهان است. از سدهٔ نوزدهم یا حتی پیش از آن به بعد، این چهرهٔ رمز آمیز، بخشی از فرهنگ عامهٔ غربی شدهاست. لاجوکوندا (ژوکوند) همسر زانوبی دل جوکوندو ی بانکدار، که پس از بازگشت لئوناردو از میلان به فلورانس نقاشی شده، به حال نشسته در میان دو پایهٔ یک ایوان سرپوشیده شبیهسازی شدهاست. این زن با نمای نیم قد و دستهای روی هم نهاده و چشمان خیره شده به تماشاگر، نشان داده شدهاست.
ابهام و راز این ” خنده ” ی پر آوازه، واقعاً نتیجهٔ شیفتگی لئوناردو به سایه روشن جوّ و مهارتش در نمایاندن آن است. شاید در سدهٔ رومانتیک پرور نوزدهم، بیش از حد دربارهٔ این ” خنده ” ی رازآمیز بحث شد، ولی کسی به علاقهٔ سراپا علمی لئوناردو به ماهیت نور و سایه اشارهای نکرد. از طرف دیگر، به احتمال زیاد خود لئوناردو نیز از تأثیر شگفتانگیزی که در این تابلو بر تماشاگر میگذارد، لذتها بردهاست؛ این اثر یکی از تابلوهای محبوبش بود و هیچگاه نمیتوانست آن را از خودش جدا کند. طراحی بی نظیری که در زیر سایهٔ گریزان حاضر است، از لحاظ نمایاندن سر و دستها – که استثنائاً فوقالعاده زیبا هستند – یک پیروزی بزرگ بهشمار میرود. این احتمال نیز وجود دارد که نیت هنرمند، سردرگم کردن بیننده یا شیفتن وی و مجاز ساختنش به تفسیر آزادانهٔ این شخصیت نهفته بوده باشد.
نسخهٔ کنونی تابلوی نقاشی مونالیزا دارای ابعاد ۷۷×۵۳ سانتیمتر است. نسخهای که او تهیه کرده بود از نسخه فعلی، بزرگتر بود چرا که در گذر زمان دو ستون از طرفین چپ و راست این تابلو بریده شدهاست. به همین دلیل به هیچ وجه مشخص نیست که مونالیزا در این تابلو نشستهاست. همچنین باید اشاره کرد که بسیاری از قسمتهای این تابلو به مرور زمان خراب یا دوباره نقاشی شدهاست. اما با این وجود شخصیت اصلی نقاشی همچنان محفوظ ماندهاست.
در ۲۱ اوت ۱۹۱۱ تابلوی مونالیزا توسط یک دزد ایتالیایی دزدیده شد و به ایتالیا برده میشود. پس از گذشت دو سال این تابلو در زادگاه خود یعنی فلورانس دیده میشود و پس از انجام برخی فعالیتهای اداری و قانونی تابلو دوباره به موزه لوور بازگردانده میشود.در سال ۱۹۵۶ شخصی اقدام به پاشیدن اسید به قسمت پایینی تابلو نمود که مرمت آن سالها به طول انجامید. در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی شهرهای نیویورک، توکیو و مسکو میزبان این تابلو بودهاند.
شام آخر
لئوناردو نقاشی دیواری شام آخر را برای سفره خانهٔ کلیسای سانتاماریا یا دله گراتسیه در میلان نقاشی کرد. این نقاشی با آن که تا حدی از میان رفتهاست و این تا حدی نتیجهٔ کم تجربگی هنرمند در گزینش مواد کارش بودهاست، و با آنکه بارها بخشی از ان را ترمیم کردهاند، از لحاظ صوری و عاطفی، گیراترین اثر او بهشمار میرود. این نقاشی، نخستین ترکیب بندی بزرگ پیکرهای در دورهٔ رنسانس و تفسیر قطعی مضمون آن است. این اثر هنری نشانگر صحنههایی از شام آخر روزهای پایانی عمر مسیح است آنطور که انجیل به آن اشاره کردهاست. این نقاشی بر پایهٔ کتاب یوحنا، باب ۱۳ آیهٔ ۲۱ است آنجا که مسیح میگوید که یکی از ۱۲ حواریاش به وی خیانت خواهد کرد. مسیح و دوازده حواریش در اتاقی ساده و جادار، پشت میزی دراز به موازات سطح تصویر نشستهاند.
صحنهٔ فوقالعاده نمایشی این نقاشی، با گنجاندن گروه حواریون در محیطی عبوس و آرام، تأکید بیشتری یافتهاست. نقاشی دیواری شام واپسین و بخشی از زندگی لئوناردو که به آفریدن آن انجامید، بر روی هم، آمیزهای از تکامل هنری سدهٔ پانزدهم و نخستین بیان سبک رنسانس پیشرفته در ایتالیای اوائل سدهٔ شانزدهم هستند. این نقاشی پر آوازهترین تابلوی مذهبی بهشمار میرود.
پیکرهتراشیها و معماری
لئوناردو در روزگار خویش، به عنوان یک پیکر تراش و معمار شهرت کاملی داشت، ولی هیچیک از مجسمههای ساخت وی باقی نماندهاست و هیچ ساختمانی وجود ندارد که بتوان ساختش را به وی نسبت داد. از مشاهدهٔ انبوه نقشههای وی برای ساختمانهای متراکم در مرکز، چنین بر میآید که لئوناردو از لحاظ علاقه به این نوع ساختمان با دیگر معماران دورهٔ رنسانس وجه مشترک داشتهاست. در میلان، لئوناردو به احتمال زیاد با دوناتو برامانته ی معمار در تماس بودهاست و وی نیز به هنگام کشیدن طرحهای اولیه اش برای کلیسای بزرگ سان پیترو در رم حتماً یکی از طراحیهای لئوناردو را در نظر داشتهاست.
اما در عرصهٔ پیکر تراشی، لئوناردو طراحیهای متعددی از پیکرههای عظیم سوار بر اسب از خود برجای گذاشت، که یکی از آنها به مراحل کمال رسید و به صورت مدلی برای یادبود خاندان اسفورتسا درآمد؛ این پیکرهٔ سوار بر اسب که از سوی فرانسویان به هنگام اشغال میلان در ۱۴۹۹ هدفگیری شده بود تکهتکه شد. لئوناردو از این رفتار فرانسویان با کارش، برآشفت و از میلان رفت و مدتی به عنوان مهندس نظامی برای چزاره بورجیا در دورهٔ تلاش وی برای تسلیم شهرهای رومانیا به دستگاه پاپها، کار کرد. سرانجام لئوناردو به میلان بازگشت و به خدمت فرانسویان درآمد. آنگاه به دعوت فرانسوای، شاه فرانسه، راهی آن کشور شد و آنجا به سال ۱۵۱۹ در کاخ کلو، بیآنکه اثری بر هنر آنروز فرانسه گذاشته باشد، چشم از جهان فروبست.داوینچی مفهوم کامل فضا و سایه روشن را در هنر نقاشی به اوج رساند
پژوهشهای علمی
مستندات چگونگی پرواز پرندگان
لئوناردو نقاشیهای بسیار اندکی را تکمیل کرد؛ کمال جویی، تجربه گرایی ناآرام و کنجکاوی بلندپروازانه، سبب پراکندگی کوششهایش شدند. با این حال، پروندهٔ بزرگی از اندیشههایش در طراحیهای موجود در یادداشتهایش برجا ماندهاست؛ و یکی از آنها در سالهای ۱۶۶۰–۶۹ در شهر مادرید کشف شد. علاقهٔ او به علم در آخرین سالهای زندگی اش روز به روز فزونی میگرفت، و خودش نیز شناخت سراسر طبیعت را در مرکز علائقش قرار داده بود. پژوهشهایش در عرصهٔ کالبد شکافی، به کشیده شدن طراحیهای فوقالعاده دقیق و زیبا انجامید که از آن میان میتوان به طراحی مدادی جنین در رحم اشاره کرد، که علیرغم پارهای خطاها، چنان با واقعیت انطباق دارد که امروزه نیز میتوان در آموزش پزشکی مورد استفاده اش قرار داد.
گرچه لئوناردو نخستین دانشمند جهان امروزی نبود، مطمئناً مبتکر تصویرگری علمی، مخصوصاً در عرصهٔ نمایش اندرون و تک تک اجزاء و اندامها بودهاست. دربارهٔ اهمیت این جنبه از کار لئوناردو، آروین پانوفسکی چنین گفتهاست :” … کالبد شکافی به عنوان یک علم بدون داشتن روشی برای حفظ مشاهدات در پروندههای نموداری و به صورت کامل و دقیق و سه بعدی، غیرممکن بود .
” نخستین بار داوینچی بود که متوجه شد سالهای عمر هر درخت معادل تعداد حلقههایی است که در مقطع افقی تنهٔ آن پدید آمدهاست. لئوناردو اولین کسی بود که اندامهای بدن انسان را با برش مقطع طراحی کرد. گفتهاند او برای درک بیشتر آناتومی بدن، اتودهای فیگوراتیو بسیاری از بدن مردگان میزد. برخی از مسائلی که لئوناردو بر روی آنها پژوهش انجام داد به شرح زیر میباشد:
مطالعه بر روی آناتومی بدن انسان اسکلت ارگانهای داخلی و رگها. بیمارستان آن زمان به داوینچی جسد مردگان را برای کالبدشکافی میداد و او در حدود سی جسد را کالبدشکافی نمود و از بسیاری از اندامها طرحهایی کشید. این طرح بعدها به محققین و هنرمندان کمک بسیاری برای کشیدن و شناخت بهتر بدن انسان نمود.
مطالعه بر روی آناتومی بدن حیوانات همچون اسبها سگها و خرسها
شناخت حالات چهرهٔ انسان
چگونگی پرواز پرندگان
آب و هوا و پدیدههای آب و هوایی
چگونگی جاری شدن آب
مطالعه بر روی گیاهان و ساختار آنها
نور، سایه، آیینهها و عدسیها
پرسپکتیو
هندسه و اجسام جامد
داوینچی علاوه بر نقاشی به عنوان یک مهندس نیز مشهور است. او در نامهای به دوک میلان اظهار داشت که قادر به تهیه و ساخت دستگاههایی برای دفاع از شهر و همچنین محاصرهٔ شهر دشمن است. هنگامی که او به ونیز گریخت، شاگردی را پیدا کرد که با کمک او توانست یک سنگر متحرک را طراحی کند. او حتی طرحی برای منحرف کردن مسیر رودخانهٔ آمو داشت، پروژهای که نیکولو ماکیاولی نیز بر روی آن کار کرد. مقالات داوینچی شامل تعداد بسیار زیادی از اختراعات عملی و قابل اجرا و غیر عملی، شامل آلات موسیقی، پمپهای هیدرولیک، توپهای بخار، سپرهایی خاص و… میگشت.
تعداد زیادی از دست نوشتههای دا وینچی مربوط به طرحها و نقشههای اختراعات او هستند. برخی از ابداعات او به شرح زیر است:
طراحی برخی از لباسهای مربوط به کارناوالها و فستیوالها و برخی از لباسهای رزهی
ماشین آلات جنگی همچون طراحی یک تانک زرهپوش، یک تیرانداز غول پیکر و دستگاه خوفانگیز که با حرکت خود پاهای سربازان را قطع میکند. البته هیچیک از این وسائل در زمان لئوناردو ساخته نشد.
سدها و کانالها آب
یک پل چوبی که قابلیت حمل داشت و میشد آن را از هم باز و دوباره سرهم کرد.
وسایلی که با بالهایی قابلیت پرواز داشتند مانند هلیکوپتر، چتر نجات و گلایدر. چتر نجات ابداع داوینچی، و اولین طرح دستگاه پرس کار دا وینچی است و در قرن بیستم ساخته شد و کار کرد.
خط معکوس یکی دیگر از اختراعات دا وینچی است. او برای این که کسی نتواند نوشتههایش را بخواند، نوعی خط را اختراع کرد که برعکس نوشته میشد و برای خواندن آن از آینه باید استفاده میشد. دا وینچی میتوانست بهطور همزمان بایک دستش نقاشی بکشد وبا دست دیگرش متن بنویسد.
دیگر اختراعات او شامل مسلسل، بادسنج، ساعت، قیچی، تلمبه میشوند.
مطالعه بر روی آناتومی بدن انسان اسکلت ارگانهای داخلی و رگها. بیمارستان آن زمان به داوینچی جسد مردگان را برای کالبدشکافی میداد و او در حدود سی جسد را کالبدشکافی نمود و از بسیاری از اندامها طرحهایی کشید. این طرح بعدها به محققین و هنرمندان کمک بسیاری برای کشیدن و شناخت بهتر بدن انسان نمود.
مطالعه بر روی آناتومی بدن حیوانات همچون اسبها سگها و خرسها
شناخت حالات چهرهٔ انسان
چگونگی پرواز پرندگان
آب و هوا و پدیدههای آب و هوایی
چگونگی جاری شدن آب
مطالعه بر روی گیاهان و ساختار آنها
نور، سایه، آیینهها و عدسیها
پرسپکتیو
هندسه و اجسام جامد
داوینچی علاوه بر نقاشی به عنوان یک مهندس نیز مشهور است. او در نامهای به دوک میلان اظهار داشت که قادر به تهیه و ساخت دستگاههایی برای دفاع از شهر و همچنین محاصرهٔ شهر دشمن است. هنگامی که او به ونیز گریخت، شاگردی را پیدا کرد که با کمک او توانست یک سنگر متحرک را طراحی کند. او حتی طرحی برای منحرف کردن مسیر رودخانهٔ آمو داشت، پروژهای که نیکولو ماکیاولی نیز بر روی آن کار کرد. مقالات داوینچی شامل تعداد بسیار زیادی از اختراعات عملی و قابل اجرا و غیر عملی، شامل آلات موسیقی، پمپهای هیدرولیک، توپهای بخار، سپرهایی خاص و… میگشت.
تعداد زیادی از دست نوشتههای دا وینچی مربوط به طرحها و نقشههای اختراعات او هستند. برخی از ابداعات او به شرح زیر است:
طراحی برخی از لباسهای مربوط به کارناوالها و فستیوالها و برخی از لباسهای رزهی
ماشین آلات جنگی همچون طراحی یک تانک زرهپوش، یک تیرانداز غول پیکر و دستگاه خوفانگیز که با حرکت خود پاهای سربازان را قطع میکند. البته هیچیک از این وسائل در زمان لئوناردو ساخته نشد.
سدها و کانالها آب
یک پل چوبی که قابلیت حمل داشت و میشد آن را از هم باز و دوباره سرهم کرد.
وسایلی که با بالهایی قابلیت پرواز داشتند مانند هلیکوپتر، چتر نجات و گلایدر. چتر نجات ابداع داوینچی، و اولین طرح دستگاه پرس کار دا وینچی است و در قرن بیستم ساخته شد و کار کرد.
خط معکوس یکی دیگر از اختراعات دا وینچی است. او برای این که کسی نتواند نوشتههایش را بخواند، نوعی خط را اختراع کرد که برعکس نوشته میشد و برای خواندن آن از آینه باید استفاده میشد. دا وینچی میتوانست بهطور همزمان بایک دستش نقاشی بکشد وبا دست دیگرش متن بنویسد.
دیگر اختراعات او شامل مسلسل، بادسنج، ساعت، قیچی، تلمبه میشوند.
انتهای مطلب